حديثي در امامت معصومين











حديثي در امامت معصومين



حبابه مي گويد: نزد حضرت علي عليه السلام رفته و عرض کردم: خدا شما را رحمت کند، دليل امامت چيست؟

حضرت به من فرمود: آن سنگريزه ها را بياور، و با دست اشاره به سنگ خاصي کرد. من آن سنگ را خدمتش بردم، حضرت با انگشترش (خاتمش) آن سنگ سخت را مُهر کرد و به من فرمود:

يا حبابه، إذا ادَّعَي مُدَّعِ الإمامة، فَقَدَّرَ أن يَطبعَ کما رأيتَ فاعلمي أنّه إمامٌ مفترضُ الطاعة، و الإمام لا يَعزبُ عنه شي ءٌ يُريده؛

اي حبابه، هر گاه کسي مدعي امامت شد و توانست روي اين سنگ را با انگشترش مهر کند، چنان که من کردم پس بدان که اطاعت او واجب است و چيزي که بخواهد از او پوشيده نيست.

حبابه مي گويد: من آن سنگريزه را با خود برداشتم و پس از شهادت اميرالمؤمنين عليه السلام خدمت امام حسن مجتبي عليه السلام رسيدم که درمقام پدر بزرگوارش قرار گرفته و امامت و رهبري امت اسلامي به عهده اش بود، مردم از او پرسش مي کردند و حضرت جواب مي داد، همين که مرا ديد فرمود: اي حبابه، گفتم: بله، اي مولايم. فرمود: آنچه را با خود داري بياور. (اشاره به همان سنگريزه). من فوراً سنگريزه را به حضرت دادم و امام مجتبي عليه السلام بر آن مهر کرد، همان گونه که اميرالمؤمنين عليه السلام مهر کرده بود. بعد از شهادت امام حسن عليه السلام به محضر امام حسين عليه السلام در مسجد مدينه رسيدم به من مرحبا گفت و فرمود: آيا دليل امامت را مي خواهي؟ عرض کردم: آري آقاي من. فرمود: آنچه را با خود داري بياور. من سنگريزه را به حضرت دادم بر آن مهر زد.

پس از شهادت آن حضرت، خدمت امام سجاد عليه السلام و پس از شهادت آن امام عليه السلام به محضر امام باقر عليه السلام و بعد از آن به حضور امام صادق عليه السلام و پس از آن به حضور امام موسي بن جعفر عليه السلام شرفياب شدم و هر کدام بر آن سنگريزه ها مهر زدند، و پس از آن خدمت امام هشتم علي بن موسي الرضا عليه السلام رسيدم و آن حضرت نيز بر آن مهر زد.

مرحوم کليني در ادامه از از محمد بن هشام نقل مي کند که: حبابه نُه ماه پس از ديدار با امام رضا عليه السلام از دنيا رفت.[1] .







  1. اصول کافي، ج 1، کتاب الحجه، ص 346؛ تراجم اعلام النساء، ج 2، ص 6 و 8.