جابر و خاندان پيامبر
مرحوم علامه اميني نقل مي کند: وقتي حجاج بن يوسف ثقفي مکه را تصرف و کار ابن زبير را تمام کرد، «عبدالرحمن بن نافع» را حاکم مکه قرار داد و خود به مدينه رفت و مردم آن جا را مورد شکنجه و آزار قرار داد، از جمله اين که با مُهر فلزي گداخته اي برخي از ياران حضرت علي عليه السلام را داغ مي کرد تا درس عبرتي بر دوستان و شيعيان آن امام همام عليه السلام باشد، در راستاي اين وحشي گري دستور داد «جابر بن عبداللَّه» را حاضر کرده و دست او را مُهر داغ زدند و نيز دستور داد «سهل بن سعد» را حاضر کردند به او گفت: چرا اميرالمؤمنين عثمان را ياري نکردي؟ گفت: ياري کردم، گفت: دروغ گفتي، بعد گردن او را با همان مهر گداخته داغ نمود![3] .
از قرب الاسناد حميري از امام صادق عليه السلام در شأن و منزلت جابر و اخلاص او نسبت به خاندان رسالت نقل است که فرمود: وقتي آيه شريفه «قل لا أسئَلَکُم عليه أجراً إلاّ المَوَدَّة في القربي»[1] نازل شد، به خدا قسم کسي به اين آيه شريفه وفا نکرد مگر هفت نفر: سلمان، ابوذر، عمار، مقداد، جابر بن عبداللَّه انصاري، غلام آزاد شده پيامبر و زيد بن ارقم.[2] .