اداي قرض هاي عبداللَّه با دعاي پيامبر











اداي قرض هاي عبداللَّه با دعاي پيامبر



جابر طبق وصيت پدرش بايستي تمامي قرض هاي او را ادا مي کرد لذا پس از جنگ اُحد پيوسته در اين فکر بود. تا روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره قرض هاي پدرش از او سؤال نمود؟ جابر عرض کرد: هنوز قرض هاي پدرم به حال خود باقي است. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: طلب کار پدرت کيست؟ و هنگام پرداخت آنچه وقت است؟ عرض کرد: فلان مرد يهودي طلب کار است و فصل چيدن خرماها نيز وقت پرداخت آن است. رسول خدا فرمود: هر وقت خرماهاي خود را در فصل برداشت جمع آوري کردي به آن دست نزن و فقط هر نوع از خرماها را جدا بگذار و مرا خبر کن تا بيايم.

جابر موقع برداشت خرماها، حضرت را خبر کرد و پيامبر صلي الله عليه و آله به نخلستان جابر آمد، خرماها را مشاهده کرد و از هر رقم مشتي برداشت و دوباره روي آن ريخت، آن گاه فرمود: مرد يهودي طلب کار پدرت را خبر کن بيايد؛ وقتي او آمد، حضرت فرمود: «اختر من هذا التمر أيُّ صنفٍ شئتَ، فخذ دينک منه؛ از هر نوع خرمايي که مي خواهي بابت طلبت بردار. يهودي گفت: همه اين خرماها به مقدار طلب من نمي شود تا چه رسد به يک رقم آنها، حضرت فرمود: «اختر أيّ صنف شئتَ فابتدي ء به؛ از هر کدام مي خواهي بردار و طلب خود را بستان.»

مرد يهودي گفت: از خرماي صيحاني مي خواهم.

پيامبر صلي الله عليه و آله با نام خدا شروع کرد و خرماها را پيمانه مي کرد و به مرد يهودي مي داد و تمام طلب او را از همان نوع خرما داد و از آن چيزي هم کم نشد. سپس حضرت به جابر فرمود: «يا جابر، هل بقي لأحد عليک شي ء من دينه؛ اي جابر، آيا بدهي ديگري هم داري؟» عرض کرد: خير. حضرت صلي الله عليه و آله فرمود: «فاحمل تمرک، بارک اللَّه لک فيه؛ پس خرماها را به خانه ببر، خداوند برکتش را براي تو قرار داده است.»

جابر مي گويد: خرماها را به منزل بردم و يک سال از آنها استفاده کرديم و انفاق نموديم و ساير نيازهايمان را با فروش آنها رفع کرديم ولي تا آمدن خرماي جديد چيزي از آنها به برکت دعاي پيامبر کم نگرديد.[1] .







  1. خرائج راوندي، ج 1، معجزات النبي صلي الله عليه و آله، ص 154، ح 242؛ بحارالانوار، ج 18، ص 232.