ملاقات با معاويه











ملاقات با معاويه



روزي ابو الاسود بر معاويه وارد شد، چون محاسن خود را خضاب (رنگين) کرده بود، معاويه از روي تمسخر به او گفت: «لقد أصبحت جميلاً يا أباالاسود، فلو علّقت تممية تنفي عنک العين؛ صبح کردي، در حالي که زيبا و قشنگ شده اي، اي کاش دعايي هم همراه خود مي کردي تا حسودان به تو چشم زخم نزنند؟»

ابو الاسود چون فکر معاويه را خواند، در ردّ او بالبداهه دو بيت شعر سرود.

معاويه با شنيدن اشعار ساکت شد.[1] .







  1. عقدالفريد، ج 3، ص 49 ؛ و با کمي تفاوت در الفاظ اشعار، الاغاني، ج 12، ص 373.