ام سنان بنت خيثمه











ام سنان بنت خيثمه



ام سنان دختر «خيثمه» از دوست داران امام علي عليه السلام و شاعران سپاه حضرت علي عليه السلام بوده است.

هنگامي که «ام سنان» براي شکايت از مروان نزد معاويه رفت، جهت توجه معاويه به شکايت خود مطالبي گفت که معاويه را خوش آمد و به سخنانش گوش داد. «ام سنان» در ادامه گفت: «اي اميرمؤمنان! آنچه ما براي تو گمان مي کنيم، حظ و بهره ات بيشتر از آن است، به خدا سوگند فقط اين اطرافيان تو سبب شده اند که دل هاي مسلمانان نسبت به تو پر از کينه و نارضايتي شود، سخنان اينها را درهم بکوب و خودشان را از اطراف خود دور کن و اگر اين کار را کردي، بدان که به خداوند نزديک و محبت تو در دل هاي مؤمنان بيشتر خواهد شد.»

معاويه گفت: آيا واقعاً اين سخن از تو است که درباره من گفتي؟ ام سنان در پاسخ گفت: سبحان اللَّه، به خدا سوگند، مثل تو به باطل مدح نمي شود و به دروغ عذر آورده نمي گردد و همانا تو رأي و عقيده و ضمير دل ما را مي داني، اما بگذار عقيده ام را برايت بگويم و چنين گفت: «کان واللَّه عليٌّ أحبّ إلينا منک، و أنت أحبّ إلينا من غيرک، به خدا قسم علي بن ابي طالب عليه السلام پيش ما از تو محبوب تر و به دل ما نزديک تر از تو است و تو هم نزد ما از غير خود به ما نزديک تري.»

معاويه پرسيد: مراد تو از غير من چه کساني اند؟ گفت: مروان بن حکم والي مدينه و سعيد بن عاص. پرسيد: حال چه مي خواهي؟ ام سنان در مذمت مروان بن حکم، مطالبي از بي عدالتي و ستم هاي او به زبان آورد و در آخر گفت: فرزند پسرم را بدون گناه زندان کرده و تقاضاي آزادي او را دارم! معاويه فوراً دستور داد به مروان بن حکم بنويسند، نوه او را آزاد کند، بعد مرکب راهواري با پنج هزار درهم به ام سنان هديه داد و وسايل بازگشت وي را به مدينه فراهم نمود.[1] .

آري ياران باوفاي اميرالمؤمنين علي عليه السلام زن و مردشان هرگز در برابر هيبت و قدرت دشمن دست از حق گويي برنمي داشتند و در برابر معاويه هم که اعدي عدوّ علي عليه السلام بود، به برتري و فضيلت آن امام همام اصرار مي ورزيدند.







  1. عقد الفريد، ج 2، ص 108؛ ر. ک: اعيان الشيعه، ج 3، ص 480.