ام سلمه و حديث عليٌ مع القرآن











ام سلمه و حديث عليٌ مع القرآن



ابو ثابت (غلام آزاد شده ابوذر) مي گويد: من در رکاب امير مؤمنان عليه السلام در جنگ جمل بودم، و در حقانيت حضرت علي عليه السلام ترديد نداشتم؛ اما همين که عايشه را در لشکر مقابل ديدم، برايم شک و ترديد حاصل شد - چنانچه براي برخي افراد نيز چنين شکي حاصل شده بود - که آيا در کنار علي عليه السلام باشم يا خير؟ ولي هنگام نماز ظهر، خداوند ترديد را از دلم برداشت و در رکاب حضرت علي عليه السلام با لشکريان عايشه تا آخر جنگيدم. پس از پايان جنگ جمل به مدينه رفته و خدمت «ام سلمه» رسيدم و به او گفتم: به خدا سوگند براي آب و نان نيامده ام، من آزاد شده ابوذرم و در جنگ جمل در رکاب علي عليه السلام جنگيدم. (شايد مي خواسته سؤال کند: آيا جنگ با عايشه در رکاب حضرت علي عليه السلام به حق بوده يا نه؟)

«ام سلمه» به من خوش آمد گفت، و من داستانم را که در جنگ در رکاب حضرت علي عليه السلام بودم، را نقل کردم، ام سلمه از من پرسيد: در آن هنگامي که دل ها اين طرف و آن طرف مي رفت و ترديد مي يافت، تو کجا بودي؟ گفتم: من هم به شک و ترديد افتادم ولي خداوند هنگام ظهر ترديد را از دلم برداشت و با علي عليه السلام همراه بودم و جنگيدم.

«ام سلمه» گفت: آفرين بر تو، همانا از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که مي فرمود: «عليٌّ مع القرآن و القرآن مع علي، لن يتفرقا حتي يردا عليَّ الحوض؛ علي با قرآن است و قرآن نيز با علي، اين دو از هم جدا نمي شوند تا کنار حوض (کوثر) بر من وارد شوند».[1] .







  1. همان، ج 3، ص 134؛ سفينة البحار، ج 1، ص 642.