كور شدن اشعث به نفرين امام











کور شدن اشعث به نفرين امام



جابر بن عبداللَّه انصاري نقل مي کند: روزي امير مؤمنان عليه السلام براي ما خطبه خواند[1] و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: «اي مردم، در مقابل اين منبر چهار نفر از اصحاب محمّد صلي الله عليه و آله هستند، (اشاره به انس بن مالک، براء بن عازب، اشعث بن قيس کندي و خالد بن يزيد بجلي) بعد خطاب به انس فرمود: اي انس، تو اگر از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدي که مي فرمود: «من کنت مولاه فهذا عليٌّ مولاه» ولي به ولايت من شهادت ندادي، خدا تو را نمي راند تا اين که مبتلايت کند به بيماري برص (پيسي) به طوري که عمامه هم او را نپوشاند. و اما تو اي اشعث، اگر شنيدي از رسول خدا صلي الله عليه و آله که مي فرمود: «من کنت مولاه فهذا عليٌّ مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» و امروز به ولايت من شهادت ندادي، خداوند تو را نمي راند تا اين که دو چشم تو را بگيرد و کور شوي؛ و اما تو اي خالد بن يزيد، پس اگر از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدي که مي فرمود: «من کنت مولاه فهذا عليٌّ مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» ولي حاضر نشدي امروز به ولايت من شهادت دهي، خداوند تو را نمي راند، مگر به مرگ جاهليت؛ و اما تو اي براء بن عازب، اگر از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدي که مي فرمود: «من کنت مولاه فهذا عليٌّ مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» و امروز به ولايت من شهادت ندادي، خداوند تو را نمي راند مگر در همان جا که هجرت نمودي که سرزمين کفر و جاهليت تو بوده، در آن جا بميري.

جابر بن عبداللَّه انصاري در ادامه نقل مي کند که: به خدا انس بن مالک را ديدم که مبتلا به برص شد و هر چه عمامه بر سر مي گذاشت تا برص پوشيده گردد، نمي شد و اشعث بن قيس را ديدم در حالي که چشمانش کور شده بود، به طوري که خودش مي گفت: خدا را شکر که به دعاي اميرالمؤمنين عليه السلام کور شدم و مرا به عذاب آخرت نفرين ننمود.[2] .

البته اشعث، اشتباه کرد که مي گويد: من در دنيا گرفتار کوري شدم تا در قيامت از عذاب الهي در امان باشم؛ زيرا حضرت او را به عذاب آخرت نيز وعده داد که به آن اشاره مي کنيم.

براي اطلاع بيشتر از توطئه اشعث در قتل امام المتقين علي عليه السلام و شرح تفصيل شهادت آن امام مظلوم عليه السلام به طبقات الکبري، ج 3، ص 37 و 36 و شرح ابن ابي الحديد، ج 6، ص 177 و تاريخ دمشق ترجمه امام علي عليه السلام، ج 3 و بحارالانوار، ج 42 و ديگر کتب تاريخ و حديث و نيز به تجلي امامت از ديگر آثار مؤلف در بخش شهادت علي عليه السلام مراجعه نماييد.







  1. صدر اين روايت طبق نقل کشي در رجال خود، ص 45، ح 95 از «زر بن حبيش که: روزي اميرالمؤمنين عليه السلام از دارالاماره خارج شد و جمعي از ياران که شمشير حمايل کرده و عمامه بر سر داشتند، به استقبال حضرتش رفتند و به امام گفتند: «السلام عليک يا اميرالمؤمنين و رحمة اللَّه و برکاته، السلام عليک يا مولانا» حضرت پس از پاسخ سلام آنان فرمود: کدام شما از اصحاب رسول خدا هستيد؟ جمعي از جمله خالد بن زيد، ابو ايوب انصاري، خزيمة بن ثابت، ذوالشهادتين، قيس بن سعد بن عباده، و عبداللَّه بن بديل بن ورقاء برخاستند و همه گفتند: ما در روز غدير خم حاضر بوديم و شهادت مي دهيم که رسول خدا صلي الله عليه و آله درباره تو فرمود: «من کنت مولاه فعلي مولاه؛ هر کس من مولاي اويم، علي هم مولاي اوست.» اما برخي از اصحاب مثل انس بن مالک، اشعث بن مالک، براء بن عازب و خالد بن يزيد بجلي برخاستند و شهادت به ولايت حضرت ندادند. تا آخر حديث.
  2. خصال صدوق، ج 1، ص 219، باب الاربعه، ح 44.