ارتداد بعد از اسلام
ابوبکر براي سرکوبي و کيفر مرتدين، گروهي را به يمن گسيل داد و افرادي از جمله «اشعث بن قيس» را به اسارت درآوردند اما وقتي آنها را نزد ابوبکر حاضر کردند، فوراً اشعث چهره عوض کرد و از ابوبکر خواست که او را ببخشد و آزاد نمايد و براي جنگ با دشمنان اسلام از قدرت بازويش استفاده نمايد و در ضمن درخواست کرد خواهرش را به ازدواج او درآورد. ابوبکر خواسته او را پذيرفت و آزادش کرد و خواهر خود به نام «اُمّ فروه» را که از يک چشم نابينا بود، به عقد اشعث درآورد، که بعداً «محمد بن اشعث» و «جعده»[1] از «ام فروه» به دنيا آمدند. وقتي اشعث داماد خليفه شد، شمشيرش را برداشت و به بازار شترفروشان رفت و به هر شتر نر يا ماده اي که مي رسيد، دست و پايش را قطع مي کرد و آن حيوان را به زمين مي انداخت. مردم از ديدن اين منظره حيرت زده شدند و گفتند: اين مرد کافر شده و وي را تعقيب کردند ولي او فرار کرد و شمشير خود را انداخت و فرياد زد: اي مردم مدينه، به خدا قسم من کافر نشده ام، ولکن خليفه خواهرش را به من داده اگر در شهر خودم بودم، وليمه اي غير از اين مي دادم، اکنون شما آن شتران را بکشيد و بخوريد و صاحبانش بيايند و پول آنها را از من بگيرند. بدين سان وي پول همه شتران را پرداخت.[2] .
اشعث با اين که در شمار اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام بود، اما مردي مذبذب و دو چهره و در اعتقاد خود استقامت و سلامت نداشت. او پس از آن که مسلمان شد به يمن بازگشت و بعد از رحلت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در زمان خلافت ابوبکر با جمعي از اهالي کنده در سال 12 هجري مرتد شد و از اسلام روي برتافت.