شركت فعال و موثر احنف در نبرد صفين











شرکت فعال و موثر احنف در نبرد صفين



زماني که حضرت علي عليه السلام قصد داشت به صفين عزيمت کند، نامه اي به ابن عباس (استاندار وقت بصره) نوشت و از وي خواست که جنگجويان بصره را براي پيوستن به سپاه امام و حرکت به سوي دشمن بسيج کند.

احنف وقتي به کوفه آمد به همراه گروهي از مردم بصره نزد امام عليه السلام شرفياب شد و گفت: «يا اميرالمؤمنين، إنه إن تک سعدٌ لم تنصرک يوم الجمل فإنها لم تنصر عليک و...؛ يا اميرالمؤمنين عليه السلام، اگر بني سعد در جنگ جمل شما را ياري نکردند[1] در مقابل به ضرر شما نيز وارد جنگ نشدند و سران و گردانندگان آن واقعه خونين را برضد شما حمايت نکردند؛ اکنون طايفه ما در بصره اند، اجازه بدهيد پيکي به سويشان بفرستيم و از آنها کمک بخواهيم، زيرا آنان امروز بدين وسيله به تکليف خود عمل کرده و قصور ديروزشان را نيز جبران مي کنند و حق خود را از دشمن مي گيرند و به فضيلت جهاد در رکاب امام خود نايل مي شوند.

امام عليه السلام به وي اجازه داد و فرمود: پس نامه اي برايشان بفرست و آنان را به سوي خود بخوان.

وي بي درنگ نامه اي به اين مضمون براي مردم قبيله اش فرستاد:

أما بعد، فإنه لم يبق أحدٌ من بني تميم إلّا وقد شقوا برأي سيدهم غيرکم...؛

اي گروه بني سعد، خوب مي دانيد که احدي از بني تميم در واقعه جمل جان سالم بدر نبرد و هر يک از طوايف اين قبيله بزرگ به نوعي گرفتار سوء تدبيرِ بزرگِ قبيله خود شدند...، اما شما از گزند آن حوادث خونين به دور مانديد؛ زيرا خداوند شما را به وسيله حسن تدبير من، سلامت بخشيد و همه به آرزوهايتان رسيديد و از هر آن چه که مايه هراستان بود، در امان مانديد. خلاصه اين که از گرفتاران و شکست خوردگان بريديد و به اهل عافيت پيوستيد. حال به شما مي گويم که ما بر قبيله بني تميمِ کوفه وارد شده و دوباره مورد محبتشان قرار گرفتيم. نخست با خروج به سوي ما در بصره مورد محبت شان قرار گرفتيم و اکنون هم براي حرکت به سوي دشمن، پس به سوي ما بشتابيد و بر دشمن اعتماد نکنيد....[2] .

احنف در نبرد صفين با همه نيروهاي تحت امر خود، حضور يافت و در اين جنگ به دستور امام عليه السلام فرماندهي قبايل بني تميم، ضبّه و رباب را عهده دار بود.[3] .







  1. اشاره به کناره گيري احنف و قبيله اش در جنگ جمل است.
  2. وقعة صفين، ص 25؛ اعيان الشيعه، ج 7، ص 384.
  3. شرح ابن ابي الحديد، ج 3، ص 194.