حضور در جنگ نهروان و عزيمت به مدينه











حضور در جنگ نهروان و عزيمت به مدينه



اميرالمؤمنين عليه السلام در جنگ خوارج (پس از آن که از هدايت آنها مأيوس شد) سپاه خود را آرايش داد و فرماندهي ميمنه را به «حجر بن عدي» و ميسره را به «شبث بن ربعي» يا «معقل بن قيس رياحي» و سواره نظام را به «ابو ايوب انصاري» و پياده نظام را به «ابوقتاده انصاري» سپرد. در اين نبرد که هفت صد يا هشت صد تن از صحابي رسول اللَّه صلي الله عليه و آله از مدينه در رکاب اميرالمؤمنين عليه السلام حضور داشتند، فرماندهي آنان را به «قيس بن سعد بن عباده» واگذار نموده و خود حضرت در قلب لشکر قرار گرفت.[1] .

خطيب بغدادي نقل مي کند: هنگامي که اميرالمؤمنين علي عليه السلام از جنگ با نهروانيان فارغ شد، ابو قتاده انصاري با شصت يا هفتاد نفر از اصحاب انصار رسول خدا صلي الله عليه و آله به مدينه مراجعت نمود و ابتدا به ديدار عايشه شتافت.

آن دو گفت و گوهاي زيادي درباره حضرت علي عليه السلام و اقدامات او و سخنان رسول خدا درباره علي عليه السلام انجام دادند... در پايان عايشه گفت: اي ابو قتاده، نبايد چيزي مانع اين شود که من حقي درباره علي بن ابي طالب بگويم و آن حق اين است که: از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که مي فرمود:

تفترق اُمتي علي فرقتين، تمرق بينهما فُرقة مُحَلِّقونَ رؤسهم مُحفّونَ شواربهم... يقرأون القرآن لا يتجاوز تراقيهم، يقتلهم أحبّهم إليّ و أحبّهم الي اللَّه تعالي؛

امت من به دو گروه تقسيم مي شوند: يکي از اين دو گروه سرهاي خود را مي تراشند و سبيل هاي خود را کوتاه مي کنند و...، قرآن مي خوانند اما قرآن از گلوي آنها تجاوز نمي کند، اين گروه را کساني مي کشند که نزد من و نزد خداوند محبوب ترند.

چون عايشه اقرار به حق کرد و علي عليه السلام و يارانش را که کشندگان خوارج بودند، محبوب ترين افراد نزد خدا و رسول اعلام کرد، ابو قتاده گفت: اي عايشه، آيا تو اين حقيقت را مي داني؟! پس چرا با علي عليه السلام چنين کردي؟! (و جنگ جمل را بپا داشتي؟)

عايشه از جواب طفره رفت و گفت: اي ابو قتاده، براي امر خدا اندازه و مقدار معيني است و براي اين اندازه اسباب و وسايلي است،....[2] .







  1. همان، ج 5، ص 85 ؛ شرح ابن ابي الحديد، ج 2، ص 272.
  2. تاريخ بغداد، ج 1، ص 159 - 160.