انعطاف ناپذيري در اصول















انعطاف ناپذيري در اصول



اصول اعتقادي و ارزش هاي اساسي در اسلام ارزش هايي ثابت و واقعي است هرگز تابع خواست و سليقه افراد نمي باشد تا بتوان درباره آن ها سازش يا تساهل کرد. (همان گونه که ضروريات علم هندسه و رياضيات هرگز با خواست افراد گره نخورده و قابل مسامحه نيستند.)

در منطق اسلام، هدايت و ضلالت و حق و باطل يکسان نيست خداوند متعال مي فرمايد: «بگو: پليد و پاک يکسان نيست، هر چند فراواني پليدتو رابه شگفت آورد.» (مائده: 100)

ـ «بگو: آيا کساني که مي دانند با کساني که نمي دانند يکسانند؟» (زمر: 9)

ـ «آيا کسي که مؤمن است هم چون کسي است که از فرمان [خداي] بيرون رفته؟ هرگز برابر نيستند.» (سجده: 18)

از افتخارات علي(عليه السلام)، پاي بندي به اصول اساسي اسلام و عشق ورزيدن به آن هاست. مروري اجمالي بر زندگي سراسر نوراني علي(عليه السلام) اين حقيقت را نشان مي دهد که اسلام از چنان عظمتي نزد آن حضرت(عليه السلام) برخوردار است که براي جان خويش و فرزندانش در برابر اسلام هيچ ارزشي قايل نمي باشد و هرگاه اسلام به خطر افتاده با جان خود از ناوک دشمنان استقبال کرده است. در اين جا، تنها به يکي از بيانات علي(عليه السلام) که نشان دهنده نگرش امام(عليه السلام) و دل سپردگي او به اسلام است اشاره مي کنيم:

«آگاه باشيد! اسلام آييني است که خداوند براي خويشتن انتخاب نموده، آن را با علم خويش آماده ساخته (و سخت به آن اهتمام ورزيده)، بهترين مخلوقاتش (يعني محمد(صلي الله عليه وآله)) را براي تبليغ آن برگزيده است، پايه هاي آن را بر محبت خويش قرار داده، اديان و مذاهب را با عزّت و قدرت اسلام ضعيف نموده، مذاهب ديگر را با اعتلاي آن پايين قرار داده، با احترام و نفوذ آن دشمنانش را خوار گردانيده، با نصرت و ياري آن مخالفان سرسختش را مخذول کرده، با نيرومند ساختنش ارکان ضلالت را درهم کوبيده و تشنگان را از چشمه زلال آن سيراب ساخته است (خداوند) اسلام را طوري قرار داد. که هرگز پيوندهايش شکسته نشود، حلقه هايش گسسته نگردد، اساس و ريشه اش ويراني نپذيرد، در پايه هايش زوال راه نيابد، درخت وجودش کنده نشود، مدتش پايان نگيرد و قوانينش غبار و کهنگي به خود راه ندهد. ..

بنابراين، اسلام. .. چراغي است که شعله هاي آن برافروخته شده، منار هدايتي است که مسافران راه حق با آن رهبري مي شوند و پرچمي است که براي راه نمايي پويندگان (راه خدا) نصب گرديده است.

اسلام در پيشگاه خداي متعال، داراي ارکاني مطمئن، بنايي بلند، دليلي درخشنده، شعله اي روشني بخش، برهاني نيرومند و مناره اي بلند پايه است که ستيز و معارضه با آن امکان پذير نيست. پس آن را گرامي داريد، از آن تبعيت کنيد، حق آن را ادا نماييد و آن را در جايگاه مناسب و شايسته خود قرار دهيد و آن چنان که هست، آن را بپذيريد.»[1] .

علي(عليه السلام) به دليل همين بينش و اعتقاد درباره اسلام، هرگز سازش درباره آن را جايز نمي داند و مبارزه با تهديدکنندگان اسلام و حکومت ديني را لازم مي شمارد.

يادآوري اين نکته لازم است که نتيجه عشق به اسلام و يقين به درستي آن، ستيز با ديگران نيست. علي(عليه السلام) در دوران حکومت خود، نسبت به پيروان ساير مکاتب و اديان با بردباري و مدارا رفتار مي کردند، حقوق آن ها در چارچوب مقررات اسلام رعايت مي شد و همواره باب گفتوگو و مناظره در مورد اساسي ترين اصول دين باز بود. مناظرات علي(عليه السلام) با مخالفان اسلام گواه اين است که آن بزرگوار در زمينه معرفت با سعه صدر با آنان برخورد مي کردند.[2] .

از نظر اسلام، مدارا با پيروان ساير مکاتب به معناي احترام به عقيده باطل و خرافي آن ها نيست زيرا از نظر اسلام، اين کار نوعي اغراي به جهل است که عقلاً و شرعاً ممنوع مي باشد. اگر عده اي گرفتار خرافه هستند، عقل و شرع آگاهي دادن به آن ها را لازم مي داند، نه آن که کاري کنيم که آن ها بيش تر در جهل غوطهور شوند. برخورد حضرت ابراهيم(عليه السلام) با بت هايي که مورد پرستش واحترام بت پرستان بود و هم چنين روش پيامبراکرم(صلي الله عليه وآله)درفتح مکّه با بت هايي که به کعبه آويزان بودند، قابل تأمل است.

استاد مصباح يزدي در اين باره مي فرمايد: «نظام ارزشي که امروزه در دنيا تعريف مي شود. .. تسامح و تساهل است که معناي آن اين است که نسبت به کساني که عقايد، اخلاق و رفتارشان مخالف ماست، احترام بگذاريم و عکس العمل تندي نشان ندهيم، چه اين عقايد ديني باشد يا سياسي و علمي. و تبليغ مي کنند انسان سالم و با اخلاق و ارزشمند کسي است که ديگران را تحمل کند و به عقايد ديگران احترام بگذارد اگر کسي بت پرست است در مقابل بت سجده مي کند. .. بايد به عقيده او احترام بگذارند همه بايد تسامح و تساهل داشته باشند و عقايد افکار و رفتار ديگران را تحمل کنند.

اما از نظر اسلام، ارزش اين است که شما پايبند به اصول اسلامي باشيد و به جاي احترام به بت و گاو، به خداوند احترام بگذاريد.بگوييد عقيده حق چيست، عقيده باطل کدام است، براي مردم دليل بياوريد و آن ها را از کار زشت بازداريد. اين منطق اسلامي و قرآني است.»[3] .









  1. نهج البلاغه، خطبه 198.
  2. ر. ک. به: طبرسي، الاحتجاج، ج 1.
  3. نشريه داخلي مؤسسه امام خميني(رحمه الله)(انديشه،) ش1، ص 15.