شخصيت علي بن ابي طالب












شخصيت علي بن ابي طالب



شخصيت امام همه ي عناصر و موجوديت و ترکيب خود را از آن معدن پاک دريافت.... شخصيتي که عقل در ساختمان آن به صورت استاد مطلق جلوه کرد. باران تند و پر برکتي را مي مانست که از ابري بريزد، خود از آن باران مي جست و آن بآهنگ خواستش مي باريد.

بدين گونه عقل پرچم خويش بر فراز او به اهتزاز در آورد و او زمام خويش به آن سپرد تا وي از عقل مکيد و عقل از وي، و نيروي خويش به هم در آميختند و از هم رنگ و نقش پذيرفتند... تا بسان معبدي استوار و شامخ در آمد با پيکري پولادين، پايه ي بلند صخره آسايي براي ابرمردي بلندپايه....

در دست او شمشيري درخشان و برّان و روان بود دو لبه، لبه اي بر سپر و ديگر لبه بر کاغذ، و در دو جبهه مبارزه مي کرد: جبهه ي پيکار مسلحانه، و جبهه ي پيکار اعتقادي در راه برقراري نظم حق و عدالت... و دو گونه قهرماني مي نمود هر دو در يگانه راه توحيد و يگانگي.

جويباران استعدادها و مواهب وي به گونه ي فضايل و کمالات مي شکفت چنانچه زيباييها به گونه شکوفه شاخسار بهاري جلوه بيارايد و در اين آرايش هماهنگ چون رشته هاي پرتو خورشيد بود که از يک چشمه بر مي آيد يا چون بوته اي که گونه گون فلز در آن به هم آميزد.

بدين ترتيب، مجموعه اي از مواهب و مجوعه اي از صفات و مجموعه اي از امتيازات فکري و اخلاقي در بوته ي شخصيت وي درآميخت؛ از هر کدام به يک ارزش و به يک وزن و به يک مقدار... و چنان به هم آميخت که رنگها در لوحه ي نقاش مي آميزد.... فضايلش چون نهري خروشان در مي غلتد و در همان حال که پنداري هر شاخه اش از ديگر شاخه ها خروشان سبقت مي جويد؛ يکديگر را بي دريغ و به آهنگ همراه و همپشت مي شوند.

[صفحه 8]

عفت و راستي گرچه از نرمخويي بر مي خيزد در وي چنان محکم و پر صلابت است که سپر و تيغ در دو دستش. پارسايي و بخشندگي دو بالند که او را به سايه ي خويش گرفته اند و به هنگام پرواز در همان حال که از هم فاصله مي گيرند پيرامونش فراهم مي آيند... بدان گونه که پارسايي و روگردانيش از ثروت دنيا خود عين بخشندگي است و بخشندگي و سخاوتش کمال پارسايي.

تقوا و ايمان دو احساس صميمي و وفادارند و دو چشمه ي پاک که در سينه اش نفوذ کرده و از زبانش بر جوشيده است؛ چنانکه او را چون شمشيري در برانداختن بتهاي کعبه به کار مي آيند و در همان حال او را قبله ي اهل اسلام مي سازند.

حق و عدالت دو صفت همراه اند و دو گردن بند بي همتا و درخشان.... در وجدانش احساس اند و در بيانش برهان و در شمشيرش برّان.

عشق و اخلاص دو رشته ي متيني بودند که دل و زبانش را به هم مي پيوستند... و بشريت را با همه ي گروهها و نژادهايش در نظرش يگانه مي نمودند.

دورانديشي و تصميم قاطع، برآيند مستقيم دو نيروي هم پيوند؛ يعني قدرت و اراده بودند که از دو چشم نافذش مانند دو شعاع بر دو بازويش مي دويدند و بر دو پايش مي پريدند، و بر اثر آن، دين و دنيا در نظرش دو قالبي مي نمود که وحدت و جود از هر سو و با همه ي ارزشهايش در آن تکميل و تحکيم شود.

مواهب و فضايلي که در شخصيت علي بن ابي طالب (ع) شکل گرفت و به جلوه ي پيشوايي تبلور يافت که انسان، ارزش خويش را از او مي گيرد و به او مديون است.


صفحه 8.