پيشگويي تاريخي امام علي در حمله هلاکو خان مغول به بغداد
وي در پاسخ فرمود: هشيار باش نوشتن نامه و آمدن من بدون هيچ ترس بر اساس روايتي مي باشد از حضرت علي بن ابيطالب (عليه السلام) که بما رسيده است، که در کتاب نهج البلاغه در خطبه زوراء فرموده اند: الزوراء[1] و ما ادريک مالزوراء ارمن ذات اثل و (الي آخر)؛ بغداد و چه مي دانيد که بغداد چيست؟ شهري است وسيع و در آن ساختمانهاي مدرن محکم پايه گذاري شود و جمعيت بسياري در آن مسکن گزينند و برخي از خلفاء بن العباس در آنجا خلافت کنند [صفحه 702] و آنان جور و ستم نمايند آخر الامر بايد دچار هجوم لشکري شوند که جوان و نيرومند باشند و حدقه چشمهايشان کوچک و صورتشان مانند سپر، طوق شده و لباس آنان از زره آهنين مي باشد و صداهايشان بسيار بلند و داراي سطوت و ابهتند و آنان به هيچ شهري نگذرند مگر آنکه فتح مي نمايند و هيچ سلطاني و پرچمي در برابرشان به جنگ افراشته نشود و مگر آنکه سرنگون شود و بلاء بزرگ است براي کسي که به مخالفتشان برخيزد. هلاکوخان مغول چون اين پيش گويي ها را از کلمات گهربار حضرت علي مرتضي (عليه السلام) شنيده بويژه بشارت پيروزي نسبت به پادشاهاني که به جنگ او بيايند و همه علاماتي که حضرت بيان فرموده بود در خود و لشکرش مطابق ديد، فورا نامه اي نوشت که هر گاه بواسطه اين پيش گويي حضرت علي (عليه السلام) بغداد را فتح کردم شهر حله و شهر کوفه و شهر نجف و شهر کربلا را با ساکنين آنها بلکي مورد عفو و همه آن جمعيت را از کشتن و اسير شدن در امان خواهم گذاشت. سپس با اعتماد باين پيشگويي حضرت علي (عليه السلام) فرمان داد به بغداد حمله شود و مستعصم که خليفه آخرين سلسله بن العباس بود به بدترين وجه به قتل رسانيد و پيروزي شگفتي نمود و صدق اين پيشگويي حضرت را رد جهان انتشار و بر شيفتگان حضرت افزود[2] .
علامه حلي از پدرش سديدالدين يوسف بن المطهر نقل مي نمايد: علت محفوظ بودن شهرهاي کوفه و حله و کربلا و نجف اشراف از قتل عام و خرابي لشکر هلاکوخان مغول اين بود که وقتي هلاکوخان با لشکر خود به خارج شهر بغداد رسيد اکثر مردم حله از ترس خانه هاي خود را ترک و به اطراف فرار کردند. ليکن پدر من و سيدبن طاووس و ابي العزا هر سه از نوابغ علمي شيعه هستند، تصميم گرفتند به هلاکوخان نامه اي بنويسند و صريحا تسليم بودن خود را اظهار کنند. نامه را نوشته و فرستادند چون نامه در بيرون شهر بغداد در وقتي که محاصره بود رسيد، فورا فرمان داد در جواب نامه بنويسيد: شما سه نفر که بزرگ شهر حله هستيد و مردم در اختيار شما مي باشند به نزد من آييد. آنگاه پاسخ را به وسيله دو نفر از سپاهيان خود فرستاد، چون نامه رسيد سيد بن طاووس و ابن ابي العز اطلاع بر مضامين آن يافتند حاضر نشدند پيش وي بروند. لذا پدرم گفت: من حاضرم و تنها با آن دو ماءمور در حال که کتابي همراه داشت نزد هلاکو رهسپار شد. پادشاه مغول با حال شگفت گفت شما چطور جراءت نموديد به اينجا بياييد و بنوشتن چنين نامه اي در حالي که شهر بغداد فتح نشده و چگونگي وضع مملکت و وظيفه شما معلوم نگرديده؟
صفحه 702.