گفتگو با دنياي فاني
اي دنيا از من دور شو که مهار تو را به گردنت انداختم و خود را از چنگت بيرون کشيدم و از دام هايت گريختم... به خدا سوگند اگر تو انساني بودي که ديده مي شدي، همانا حدود خدا را بر تو جاري مي ساختم و تو را به سزاي بندگاني که آنان را با آرزوهاي واهي فريفتي و در پرتگاهها افکندي مي رساندم.[1] . من دنيا را بدور افکندم و چهره اش را به خاک ماليدم.[2] (پس) علي را با نعمتي که از دست رفتني است و از لذتي که فاني شدني است چه کار؟[3] .
امام المتقين علي (عليه السلام) درباره دنيا بياني مختصر، اما با دنيايي از مفاهيم دارند که در اينجا به آن اشاره مي نماييم.