گفتگوهاي قبل از جنگ نهروان











گفتگوهاي قبل از جنگ نهروان



فتنه خوارج کم کم به حدي رشد کرد که امام صلاح ديد قبل از شتافتن به سوي معاويه به سراغ اين گروه گمراه رود وقتي لشکر امام به نهروان رسيد. امام از خوارج خواست تا قاتلان جنايات اخير را تحويل دهند، اما خوارج پاسخ دادند که ما خون امام و يارانش را مباح مي دانيم

از آنجا که امام همواره از خونريزي خودداري مي کرد، لذا در مرحله اول يک بار قيس بن سعد را و بار ديگر ابو ايوب انصاري و دفعه ديگر صعصعه بن صوحان را ماءمور کرد تا با خوارج گفتگو کنند.

سرانجام امام ابن عباس را نيز به سوي آنها فرستاد تا آنان را نصيحت کند ولي هيچ پندي در آنها اثر نکرد و آنها از ابن عباس خواستند تا خود امام به مباحثه با آنان بيايد.

بدين ترتيب امام علي (عليه السلام) خود در برابر خوارج قرار گرفت. خوارج عبدالله بن الکواء را براي بحث با امام انتخاب کردند.

امام به عبدالله فرمود: چه ايرادي بر من وارد دانستيد در حالي که در جمل ايراد نگرفتيد؟

عبدالله گفت: در واقعه جمل موضوع حکميت مطرح نبود.

امام فرمود: ما در حکميت اشخاص را حاکم قرار نداديم، بلکه قرآن را حاکم دانستيم و اين قرآن خطوطي بيش نيست و بيانگري مي خواهد.

خوارج ديدند که ابن الکواء مردي نيست که بتواند در برابر بيان امام بايستد. بنابراين فرياد زدند با آنها مباحثه نکنيد بلکه بايد با آنان جنگيد.

ابن اثير در کتاب کامل خود مي نويسد: در آن هنگام خوارج به سوي پل حرکت کردند و امام فرمود: هرگز آنها از پل نخواهند گذشت قتلگاه آنها در اين طرف رود خواهد بود باز امام به سمت آنها رفت و آنها را نصيحت کرد.

[صفحه 611]

اکثر خوارج وقتي استدلال قوي امام را شنيدند توبه کردند و فروة بن نوفل اشجعي با 500 تن از گروه خوارج از آنها جدا شد. حضرت دستور داد پرچم امان را ابو ايوب انصاري در جاي مخصوص نصب کند و 10 هزار نفر آن منطقه را محافظت کنند از جماعت 12000 نفري گمراه فقط 4000 نفر در جهل و عناد خود باقي ماندند.



صفحه 611.