همه در بحر غم مولا
[صفحه 604]
محمد حنفيه مي گويد شبي که تابوت پدرم را از کوفه به نجف حرکت مي داديم، به خدا سوگند من مي ديدم که جنازه آن حضرت بر هر ديوار و يا خانه اي و يا هر درختي که مي گذشت آنها خم مي شدند و خشوع مي کردند وقتي تابوت به موضع قبر رسيد، فرود آمد و امام حسن (عليه السلام) با جماعت همراه بر آن حضرت نماز خواندند و هفت تکبير گفت، و بعد از نماز جنازه را برداشتند و آن موضع را حفر کردند که ناگاه قبر از پيش ساخته اي نمايان شد و چون خواستند پدرم را داخل قبر نمايند[1] صداي هاتفي را شنيدم که مي گفت: داخل کنيد او را به سوي تربت طاهر که حبيب به سوي حبيب خود مشتاق گرديده است، و نيز منادي صدا زد که: حق تعالي شما را صبر نيکو کرامت فرمايد در مصيبت سيد شما و حجت خدا بر خلق خويش.[2] .
صفحه 604.