قدر جواني دانستن











قدر جواني دانستن



در اشعاري منسوب به علي (عليه السلام) مي خوانيم که فرمود:


شيئان لو بکت الدماء عليهما
عيناي حتي توذنا بذهاب


لم يبلغ المعشار من حقيهما
فقد الشباب و فرقة الاحباب


اگر چشم هاي من براي دو چيز تا آنجا اشک بريزند که تا نزديک به نابودي برسند يک دهم حق آن دو را اداء نکرده ام آن دو عبارتند از: از دست دادن جواني و فراق و جدايي از احباب و دوستان[1] .

سعدي در اشعارش مي گويد:


جوانا ره طاعت امروز گير
که فردا جواني نيايد زپير


به غفلت بدادم ز دست آب پاک
چه چاره کنون جز تيمم به خاک

[صفحه 588]

مکن عمر ضايع به افسوس و حيف
که فرصت عزيز است و الوقت ضيف


و در شعري ديگر علي (عليه السلام) مي فرمايد:

بر جواني ام که از دست رفته گريانم، اي کاش، جوانيم باز مي گشت، و اگر جواني به فروش مي رسيد به فروشنده آن هر چه مي خواست مي پرداختم، جواني وقتي در مسير رفتن قرار گرفت، جستن و يا برگرداندن آن ميسر نيست.[2] .



صفحه 588.





  1. ديوان منسوب به علي (عليه السلام)، ص 86.
  2. ديوان منسوب به علي (عليه السلام).