شيوه هاي رزمي و اطلاعاتي در جنگ











شيوه هاي رزمي و اطلاعاتي در جنگ



شورشيان سلاسل[1] قله ها را گرفته و راه ها را ناامن کرده بودند و به کاروانها يورش مي بردند پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم ابتداء ابابکر را با 700 نيرو به سوي دشمن اعزام کرد اما او موفق نشد و قبل از برخورد نظامي با کمين دشمن رو به رو شد و با دادن تعدادي کشته و مجروح از ميدان فرار کرد، بار ديگر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم عمر را به ميدان آنها فرستاد که او نيز بازگشت، عمر و عاص گفت: يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم جنگ با حيله و نيرنگ تواءم است مرا بفرست پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم او را اعزام کرد و او نيز مانند آن دو نفر شکست خورد و فرار کرد.

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: تنها علي است که از برابر دشمن فرار نمي کند.

لذا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم علي (عليه السلام) را به ميدان با آنها فرستاد علي (عليه السلام) با شيوه و تاکتيکهاي

[صفحه 569]

نظامي حساب شده اي به جنگ با شورشيان سلاسل حرکت کرد ابتداء حضرت از جاده اصلي که زير نظر ديده بانان دشمن قرار داشت راه نپيمود و نيروهاي خود را از بيراهه حرکت داد، سپس شبها راه مي رفت و روزها پنهان مي شد و کمين مي گرفت.

عمر بن خطاب و خالدبن وليد، بارها و بارها به حضرت اعتراض کردند که اين چه شيوه اي است؟

آنها بارها گفتند: اين جوان! ما را در ميان مار و عقرب و درندگان بيابان به کشتن مي دهد و در طول راه عمر و عاص و ابابکر نيز اعتراض د کردند.

اما امام به اعتراض آنان توجهي نکرد تا آنکه شب هنگام نزديک منطقه دشمن رسيد، آنگاه امام دستور دادند زنگوله ها را از گردن شتران باز کنند و دهان اسبان را نيز ببندند تا صداي زنگوله ها و شيهه اسبان دشمن را متوجه حضور لشکر اسلام نکند.

آنگاه به نيروهاي خود فرمان داد که با استفاده از تاريکي شب اطراف قلعه شورشيان را تصرف کنند و دشمن را در محاصره بگيرند.

صبح هنگام بعد از نماز صبح پوزبند اسبها را باز کردند و صداي تکبير و شيهه اسبان دشمن را وحشت زده بيدار کرد آنها فهميدند که سپاه اسلام تهاجم را آغاز کرد و تعداد کثيري از شجاعان دشمن به دست علي (عليه السلام) کشته شدند و سپس تسليم شدند و تعداد بسياري از آنها نيز مسلمان شدند و سپاه اسلام پيروزمندانه به مدينه بازگشت، ام سلمه مي گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در منزل من خوابيده بود که ناگهان بيدار شدم، گفتم: يا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم شما را چه مي شود؟ فرمود: جبرئيل نازل شد و خبر پيروزي علي (عليه السلام) را آورد و شروع عاديان نازل شد.[2] .

[صفحه 570]



صفحه 569، 570.





  1. داستان جنگ سلاسل در داستانهاي قبلي نير بيان شده است.
  2. بحارالانوار، ج 41.