اصلح را بر كار گماشتم











اصلح را بر کار گماشتم



نوشته اند: پس از اينکه علي (عليه السلام) فرزندان عباس را بر حجاز يمن و عراق گمارد مالک اشتر گفت: پس براي چه ديروز آن پيرمرد را کشتيم؟ (يعني کشتن عثمان به خاطر اين بود که او بدون جهت اقوام خود را سر کار مي آورد)

[صفحه 567]

هنگامي که حضرت علي (عليه السلام) از سخن مالک مطلع شد او را احضار کرد و مورد ملاطفت قرارش داد و فرمود:

اي مالک! آيا من حسن و حسين عليهم السلام را امارت دادم يا يکي از فرزندان برادرم، جعفر يا عقيل و يا حتي فرزندان او را؟

مالک؛ فرزندان عباس را به امارت گماردم به خاطر اينکه عباس مکرر از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم طلب امارت مي کرد و ايشان نيز به او فرمود:

يا عم ان الاماره ان طلبتها و کلت اليها و ان طلبتک اعنت عليها؛ اي عموي من! حکومت به گونه اي است که اگر تو آن را بخواهي، موکل آن خواهي شد (و بايد خودت آن مقام را حفظ کني) و اگر آن تو را طلب کند بر حفظش ياري خواهي شد. (يعني کسي که طالب مقام است، تمام هم و غم او اين است که مقام از دست او گرفته نشود اما اگر مقام به سراغ کسي بيايد وسايل و ابزار حفظ آن نيز فراهم مي شود).

آنگاه امام علي (عليه السلام) ادامه داد که: من در دوران عمر و عثمان مي ديدم که فرزندان عباس شاهد ولايت کساني از فرزندان (رها شدگان) بودند، ولي حالا اگر فردي را که از آنها بهتر باشد مي شناسي او را نزد من بياور تا براي مناصب حکومتي از او استفاده کنم.

مالک اشتر بعد از شنيدن سخنان حضرت از نزد ايشان در حالي که شک و شبهه او زايل شده بود خارج شد[1] .



صفحه 567.





  1. بحارالانوار، ج 42، ص 176.