زندگي بدون تو كفر است











زندگي بدون تو کفر است



امام علي (عليه السلام) در زمان حکومتداري خود، نيروهاي انتظامي خود را به دنبال لبيد عطاري فرستاد تا او را به خاطر جرمش نزد امام آوردند، نيروهاي امام لبيد را در مسجد سماک يافتند و او را گرفته و به نزد علي (عليه السلام) مي بردند که در اين حين نعيم بن دجاجه اسدي به حمايت از او برخاست و مانع شد تا او را ببرند و لبيد، را از دست نيروهاي، انتظامي امام خارج کرد.

علي (عليه السلام) وقت از مطلب مطلع شد، دستور داد تا خود نعيم را به جاي مجرم دستگير کنند و بياورند. وقتي نعيم را نزد حضرت حاضر کردند، علي (عليه السلام) خواست او را شلاق بزند، نعيم گفت: يا علي! به خدا سوگند با تو بودن و زندگي با تو کردن عين خواري است و مخالفت با تو و يا بدون تو، بودن عين کفر (يعني اينکه با تو زندگي کردن اين گونه است که فرقي براي کسي قائل نمي شوي و عدالت را بر همه جاري مي سازي، و اما بدون تو هم زندگي کردن و با ترک کردن تو، مسلمان کافر مي شود)

علي (عليه السلام) در پاسخ او فرمود: تو به اين حقيقت اعتقاد داري؟ عرض کرد آري، فرمود: او را رها کنيد (به خاطر اين عقيده اش آزادش کنيد).[1] .







  1. امالي شيخ صدوق.