نصيحت به پيشوايان











نصيحت به پيشوايان



در يکي از روهاي جنگ صفين هنگامي که اميرالمؤ منين (عليه السلام) نيروهاي خود را به منظور يک حمله عمومي به صف کرده و با دقت واحدهاي آن را سان ديده بود در مقابل لشکر خود خطبه اي ايراد فرمود که: حق کلمه اي گرانبها و سنگين است و هر قدر تلخ و زننده باشد به نتيجه شيرين و دلپذير آن مي ارزد حق در نظر رادمردان از فضاي آسمان و زمين وسيعتر است ولي چشمان ناپاک و کوتاه بين، آنرا همچون سوراخ سوزن تنگ و باريک مي بيند، حق در عالم انديشه و خيال مانند آب زلال و صاف و سهل است ولي واي بر آن روز که به مرحله عمل قدم گذارد چقدر سخت و دشوار ايفا مي شود... حقوقي را که حاکم و رهبر بايد درباره ملت ايفا کند دادگستري و جستجو از احوال مظلوم و انتقام از ظالم است و نيز او مديون است که در تمام شئون زندگي به تمام طبقات رعيت مساوي و معادل باشد... بندگان هر چه در اداي شکر خداوند مبالغه و جديت کنند از عهده يک از هزار آن نيز نتواند بر آمد... اما در صورتي که حاکم بر رعيت دست ستم دراز کند و رعيت هم از نادرستي و پستي پيشوايش استفاده کند، طبقات قوي و نيرومند از نادرستي و پستي پيشوايش استفاده کند آنگاه طبقات قوي و نيرومند، بيچارگان را در هم مي شکنند و چيزي نمي گذرد که کشور ويران مي شود و دشمنان زبردست که تا آن روز در پشت حصار عدل سرگردان بوده ياراي تعدي نداشتند در اين وقت بر آن توده هجوم آورده و يکباره به حيات استقلال و مليت کشوري خاتمه مي دهند... وقتي سخنان حضرت به اينجا رسيد يکي از سرداران ارشد که در قلب سپاه فرماندهي داشت با فريادي حاکي از شور و حرارت و صميميت او بود زبان به مدح علي (عليه السلام) گشود و از آن حضرت سپاسگزاري کرد، سپس حضرت علي (عليه السلام) در حالي که تبسمي تعجب آميز بر لبان حقگويش نقش بسته بود بيانات خود را چنين تکميل کرد: کسي که به بزرگي و عظمت خداوند معترف است جهان را با همه جلال و شکوه آن بسيار کوچک و ناچيز مي بيند به عقيده من پست ترين صفات در حاکم آن است که از شيرين زباني و عبارت

[صفحه 547]

آرايي پيروان خود مشعوف و خرسند گردد و گفتار مشتي متملق در خاطر او اثر نموده و بر روح غرور و کبريايش پر و بال بخشد من با اينکه سپاسگزاري شما را پذيرفتم مي خواستم بگويم تربيت روزگار پيشين، شما را بر آن داشت که در مقابل پيشواي خود دفتر مدح و ثنا را باز کنيد اما من بحمدالله دوست نمي دارم که کردار مرا هر قدر هم خوب باشد بر زبان آورند و در تمجيدش مبالغه کنند زيرا انجام وظيفه، تکليف طبيعي انسان است و بر اين عمل عادي، پيرايه ستايش پسنديده نيست... بلکه اگر اشتباهي در کارهايم باز جستيد بي درنگ آن را به من باز گوئيد من از شنيدن نصيحت راجع به عدالت بيزار باشم حتما از عمل و ايفاي آن بيزارتر خواهم بود و اين بهترين آزمايشي است که روحيه افکار حکام و امرا را بخوبي آشکار مي سازد.[1] .



صفحه 547.





  1. رمضائيه / 20.