مؤمن و كافر











مؤمن و کافر



اصبغ بن نباته مي گويد: در بصره مردي خدمت اميرالمؤ منين علي بن ابيطالب (عليه السلام) آمد و عرض کرد: اي اميرمؤ منان! با اين مردمي که ما مي جنگيم دعوتمان يکي است و پيامبرمان نيز يکي، و نمازمان هم يکي، و حج مان هم يکي است، پس نام اينها را چه بگذاريم؟ حضرت فرمود: به همان نامي که خداوند در کتاب خود آنها را ناميده است، مگر نشنيده اي که مي فرمايد: بعضي از پيامبران را بر بعضي ديگر برتري داديم، بعضي از آنان با خدا سخن گفتند، و درجات پاره اي را بالا برده، و به عيسي بن مريم دلايل روشن داديم و او را به روح القدس تاءييد نموديم، و اگر خدا مي خواست پس از آنکه دلائل روشن برايشان آمد مقابله نمي کردند و لکن اختلاف کردند، پس پاره اي از آنان ايمان

[صفحه 539]

آوردند و پاره اي کفر ورزيدند[1] سپس امام ادامه داد: پس چون اختلاف ميان ما افتاد ما به خدا و دين او و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و کتاب و حق سزاوارتريم، پس ما جزء مؤ منانم و آنان کافران، خدا جنگ با آنان را از ما خواسته است، و ما هم به خواست و فرمان و اراده خدا با ايشان به جنگ برخاستيم.[2] .



صفحه 539.





  1. سوره بقره / 253.
  2. امالي شيخ صدوق.