زندگي خليفه مسلمين!











زندگي خليفه مسلمين!



اسودبن قيس مي گويد: که علي (عليه السلام) در رحبه کوفه مردم را اطعام مي کرد وقتي از آن فارغ مي شد به منزل باز مي گشت و در خانه خود غذا مي خورد يکي از اصحابش گفت: من پيش خود گفتم: علي (عليه السلام) در منزل خود غذاي لذيذتري از طعامي که به مردم داده مي خورد. غذا خوردن خود را رها کردم و به دنبال علي (عليه السلام) به راه افتادم حضرت به من فرمود: ايا غذا خوردي؟ گفتم: نه. گفت: پس با من بيا، من نيز با او به خانه اش رفتم او در منزل صدا زد: يا فضه، ديدم کنيزي وارد شد. علي عليه السلام به او گفت: براي ما غذا بياور او نيز

[صفحه 516]

گرده ناني همراه با ظرف دوغي آورد و نان را در آن تريد کرد در حالي که در آن نان سبوس د وجود داشت. به امير المؤ منين عليه السلام عرض کردم: اگر مي فرموديد آرد بي سبوس بياورند بهتر بود امام شروع به گريه کرد و فرمود: به خدا هرگز نديم که در خانه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بدون سبوس د باشد.[1] .



صفحه 516.





  1. انساب الاشراف، ج 2، ص 187.