علي کشته شد و من زنده ام
[صفحه 515] معاويه بر معاويه وارد شد. معاويه براي اينکه بتواند با يادآوري داغ فرزندان عدي او را وادار کند که درباره علي (عليه السلام) مطابق ميل معاويه حرفي بزند به او گفت: اين الطرفات؟ پسرانت چه شدند؟ عدي با کمال خونسردي گفت: قتلو بصفين بين يدي علي بن ابي طالب (عليه السلام)؛ در صفين پيشاپيش علي (عليه السلام) شهيد شدند. معاويه گفت: ما انصفک ابن ابيطالب اذقدم بنيک و اخربنيه؛ علي درباره تو انصاف را رعايت نکرده که پسران ترا پيشاپيش جبهه فرستاد تا کشته شدند و پسران خود را در پشت جبهه نگه داشت تا زنده ماندند عدي گفت: بل انا ما انصفت عليا اذ قتل و بقيت بلکه من درباره علي (عليه السلام) انصاف را رعايت نکردم که او کشته شد و من زنده ماندم معاويه گفت: صف لي عليا اوصاف علي را براي من بگو. عدي گفت: معذورم بدار، معاويه گفت: ممکن نيست. عدي چنان توصيفي از امام علي (عليه السلام) کرد که معاويه اشک چشمش سرازير شد و شروع کرد با آستين خود اشک خود را پاک کند آنگاه معاويه گفت: خداوند رحمت کند علي (عليه السلام) را همين طور بود که گفتي اکنون بگو حال تو در فراق علي چگونه است؟ عدي گفت: مانند زني که فرزندش را در دامنش د سربريده باشند. معاويه گفت: آيا هيچ فراموش مي کني؟ عدي گفت: مگر روزگار مي گذارد فراموشش کنم.[1] .
عدي بن حاتم يکي از صحابه علي (عليه السلام) است اين مرد در اواخر عمر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اسلام آورد در زمان خلافت علي (عليه السلام) در خدمت آن حضرت بود و سه پسرش بنام طريف طرفه و طارف در جنگ صفين کشته شدند. او بعد از شهادت عي (عليه السلام) و استقرار خلافت
صفحه 515.