نباء عظيم کيست؟
من خواستم پيش روم و با او به جنگ بپردازم. اميرالمؤ منين (عليه السلام) فرمود: به جاي خود باش خود آن حضرت پيش رفت و به او گفت: اتعرف النباء العظيم هم فيه مختلفون؟ آيا آن خبر بزرگ را که در او اختلاف کردند مي شناسي؟ گفت: نه حضرت فرمود: والله اني انا النباء العظيم في اختلفتم و علي ولايتي تنازعتم...؛ منم ان نباء عظيم و خبر بزرگ که در من اختلاف کرديد و در ولايت من نزاع نموديد و از ولايت من برگشته و منحرف شديد پس از آنکه آن را پذيرفته بوديد و به ظلم و ستم از آن برگشتيد و هلاک شديد... پس از آن حضرت با شمشير سر و يک دستش را انداخت آنگاه برگشت و اين شعر را مي خواند: ايي الله الا ان صفين دارنا و حتي تموتوا او نموت و مالنا خداوند نخواست که صفين منزل ما و شما نباشد مادامي که ستاره بر افق مي درخشد تا وقتي که شما بميريد يا ما و ما را از جايگاه جنگ اميد فرار نيست.[1] . [صفحه 513]
از علقمه روايت شده که گفت: روز جنگ صفين مردي از لشکر شام با سلاح بيرون آمد و قرآن را حمايل خود کرده بود و به جاي رجز خواندن چنانکه مرسوم اعراب در جنگها مي باشد سوره نباء را خواند: عم يتسائلون عن النبا العظيم الذي هم فيه مختلفون
و دارکم ما لاح في الافق کوکب
ولاکم عن حومة الحرب مهرب
صفحه 513.