قدر علي را ندانستند











قدر علي را ندانستند



روزي اشعث بن قيس اذن خواست تا وارد منزل علي (عليه السلام) شود قنبر او را اذن نداد، او مشتي بر بيني قنبر کوفت و از بيني قنبر خون جاري شد، حضرت از منزل بيرون آمد و فرمود: مالي و لک يا اشعث؟ اي اشعث من با تو چه کرده ام که چنين مي کني؟ چرا اين طور مي کني اي اشعث، سوگند به خدا که اگر از پهلوي غلام ثقيف عبور کني موهاي اسافل اعضاي بدن تو به لرزه در مي آيد، اشعث عرض کرد: يا علي (عليه السلام) غلام ثقيف کيست؟ حضرت فرمود: غلامي است که حکومت آنها را به دست مي گيرد و هيچ خانه اي در عرب باقي نمي ماند مگر آنکه ذلت و خواري را در آن وارد مي سازد (منظور حضرت از غلام ثقيف همان حجاج بن يوسف ثقفي است که در سال 75 به ولايت کوفه رسيد و بيست سال جنايت کرد و در سال 95 از دنيا رفت).[1] .

[صفحه 503]



صفحه 503.





  1. تنقيح المقال، ج 1، ص 149.