زندگي خليفه مسلمين











زندگي خليفه مسلمين



وقتي سفير روم به کوفه آمده بود (برنامه پذيرايي کساني که از خارج مي آمدند به عهده حضرت امام حسن مجتبي (عليه السلام) بود يعني تا مدتي که براي کارشان مي ماندند مهمان امام حسن مجتبي (عليه السلام) بودند) وقتي که امام حسن (عليه السلام) براي سفير روم سفره پهن کرد سفير روم با تاءسف و ناراحتي و غصه گفت: من چيزي نمي خورم امام حسن (عليه السلام) فرمود: براي چه نمي خوري؟ گفت: آقا، فقيري را ديدم الان ياد او افتادم دلم برايش سوخت نمي توانم چيزي بخورم. مگر اينکه شما از اين خوراک براي او نيز ببريد. اما حسن (عليه السلام) سوال کرد آن فقير کجاست و کيست؟ گفت: من شب به مسجد رفتم بعد از نمازم (از اينجا مي فهميم که علي (عليه السلام) وضعش با بقيه مردم يکي بوده به حدي که براي

[صفحه 501]

ديگران قابل تشخيص نبوده که اين علي (عليه السلام) است) ديدم عربي مي خواست افطار کند سفره اي داشت باز کرد نان آرد جو را در دهان گذاشت، کوزه آب جلويش بود به من نيز تعارف کرد گفت تو هم بخور من ديدم نمي توانم اين خوراک را بخورم دلم برايش سوخت حالا اگر بشود از اين خوراک براي او نيز بفرستيد. صداي گريه امام حسن (عليه السلام) بلند شد و فرمود: او پدرم علي (عليه السلام) است که خليفه مسلمين است و اين است خوراک و غذايش.[1] .



صفحه 501.





  1. احقاق الحق، چاپ جديد، ج 8، ص 282.