علي و تكلم با ارواح











علي و تکلم با ارواح



حبه عرني مي گويد: من با اميرالمؤ منين (عليه السلام) به سوي پشت کوفه از آن خارج شديم حضرت در وادي السلام توقف کرد و مثل اينکه با اقوامي گفتگو داشت من به متابعت از قيام او ايستادم تا خسته شدم. سپس د نشستم به قدري که ملول شدم و پس از آن ايستادم به قدري که همانند مرتبه اول خسته شدم و باز نشستم به قدري که ملول شدم. سپس ايستادم و رداي خود را جمع کردم و عرض کردم: اي اميرمؤ منان (عليه السلام) من از طول اين قيام بر شما شفقت آوردم آخر يک قدري استراحت نمائيد، سپس ردا را به روي زمين انداختم تا آن حضرت به روي آن بنشيند، حضرت فرمود: اي حبه اين قيام و وقوف نبود مگر تکلم با مؤ مني و يا مؤ انست با او، عرض کردم: اي اميرمؤ منان آيا مردگان هم تکلم و مؤ انست دارند؟ فرمود: بلي اگر پرده از جلوي ديدگان تو برداشته شود آنها را مي بيني که حلقه حلقه نشسته و گفتگو مي کنند، عرض کردم: آيا آنها اجسامي هستند يا ارواحي؟ حضرت فرمود: بلکه ارواح هستند و هيچ مؤ مني در زمين از زمين هاي دنيا نمي ميرد مگر آنکه به روح او گفته مي شود که به وادي السلام ملحق شود و وادي السلام بقعه اي از بهشت عدن است.[1] .

[صفحه 500]



صفحه 500.





  1. فروغ کافي، ج 1، ص 66.