ماموريتي شبانه
حضرت فرمود: تو بت بزرگ لات و عزي را درهم شکستي، به خدا سوگند از اين پس هرگز آن بتها پرستش و ستايش نگردند.[2] .
علي (عليه السلام) مي فرمايد: در تاريکي شبي از شبهاي ظلماني، رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم کسي را به دنبال من فرستاد و مرا احضار کرد، آنگاه فرمود: هم اينک شمشير خود را برگير و برفراز کوه ابوقبيس[1] برو و هر که را بر قله آن يافتي هلاک گردان. علي (عليه السلام) فرمود: من طبق فرمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به راه افتادم و از کوه ابوقبيس بالا رفتم ناگهان مردي سياه چهره و مخوف با چشماني به سان کاسه آتش در برابر من ظاهر شد. اما همين که مرا با نام صدا کرد جلو رفتم و با يک ضربه شمشير او را دو نيم کردم در اين هنگام صداي فرياد و ناله بلندي شنيدم که از ميان خانه هاي مکه برمي خاست، در بازگشت هنگامي که به محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شدم آن حضرت در منزل همسرش خديجه بود، من ماجراي مرد مقتول و فريادهاي همزمان را که شنيده بودم براي آن حضرت باز گفتم. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: يا علي (عليه السلام) مي داني چه کسي را کشتي؟گفتم: خدا و رسول او آگاه ترند.