قدرت معنوي علي











قدرت معنوي علي



حسن بن ذکوان فارس گفت: من نزد حضرت علي (عليه السلام) بودم که عده اي نزد آن حضرت آمده و از زيادي بيش از اندازه اب فرات به سبب طغيان به او شکايت کردند و گفتند که مزارع آنها از اين زيادي آب آسيب ديده است و از حضرت خواستند تا دعا کند آب کمتر شود حضرت برخاست و به داخل خانه اش رفت و همه مردم منتظر بودند تا اينکه بعد از لحظاتي حضرت، در حالي که لباس و عمامه و عباي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را بر تن و عصاي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را در دست داشت خارج شد سوار بر اسب شده و حرکت کرد فرزندان او و مردم هم او را همراهي مي کردند و من هم با آنها به راه افتادم آن حضرت کنار فرات ايستاد و از اسب پياده شد سپس دو رکعت نماز مختصري خواند آنکاه چوبي به دست گرفت و با حسن و حسين عليهم السلام روي پل رفت و من هم به همراه آنها رفتم وبقيه مردم

[صفحه 473]

ايستاده و نظاره گر بودند، حضرت آن چوب را به آب زد و بلافاصله آب به مقدار يک ذراع پايين رفت. حضرت رو به مردم کرد و فرمود: ايا کافي است؟ گفتند: نه يا اميرالمؤ منين (عليه السلام). حضرت با ديگر با چوپ اشاره به آب کرد و به اندازه يک ذراع ديگر آب کم شد تا اينکه يکبار ديگر بر اثر خواهش د مردم همين کار را تکرار کرد و وقتي آب به مقدار سه ذرع کم شد مردم، گفتند بس است (و اين اندازه آب بي ضرر است) حضرت سوار مرکب شد و به منزل خود بازگشت.[1] .



صفحه 473.





  1. محجة البيضاء، ج 4.