اعتكاف امام علي











اعتکاف امام علي



در ايام اعتکاف علي (عليه السلام) در مسجد کوفه معتکف بود. هنگام افطار عربي نزد آن حضرت آمد. امام (عليه السلام) از انبان نان جو کوبيده شده خود را در آورد و مقداري به عرب داد. آن مرد عرب آن را نخورده و به گوشه عمامه اش بست و به طرف خانه امام حسن و امام حسين عليهم السلام حرکت کرد و بعد از آنکه وارد شد با آنها هم غذا شد و عرض کرد: مردي را در مسجد غريب ديدم که جز اين کوبيده نان جو چيزي نداشت. دلم براي او سوخت مي خواهم کمي از اين غذاي شما را براي او ببرم تا او هم ميل کند.

حسنين عليهم السلام به گريه افتادند و گفتند: او پدر ما اميرالمؤ منين (عليه السلام) است که به اين رياضت با نفس خود مجاهدت مي کند.[1] .

لذا امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: به خدا سوگند جدم چنان بود که مانند بندگان غذا مي خورد و بر زمين مي نشست...و در مدت خلافتش د آجري روي آجر نگذاشت و طلا و نقره اي نيندوخت، به مردم نان گندم و گوشت مي خورانيد و خود نان جو با سرگه مي خورد و هرگاه با دو کار خدا پسندانه رودررو مي شد، سخت ترين آنها را انتخاب مي کرد و هزار بنده را با دسترنج و دستمزد کار خود آزاد کرد در حاليکه دستش خاک آلود و صورتش غرق بود و خود حضرت مي فرمايد:

من در خوراک و پوشاک بدانگونه ام که اگر فقيرترين مردم مرا ببيند مي تواند در برابر فقر و فاقه خود صبور و شکيبا باشد زيرا وقتي امام خود را چنين ببيند از وضع حال خود راضي مي شود.


آن شير دلاور که براي طمع نفس
بر خوان جهان پنجه نيالود علي بود[2] .







  1. ذخاير الملوک.
  2. جلال الدين مولوي.