فرمانده دانا
بدان که وقتي خداوند موسي (عليه السلام) را همراه با برادرش به سوي فرعون فرستاد؛ فرمود: اي موسي و هارون نزد فرعون طاغي برويد با نرمش با او سخن بگوييد شايد متذکر شود و يا از خدا بترسد[1] . با اينکه خداوند مي دانست که فرعون نه متذکر مي شود و نه از خدا مي ترسد ولي اين فرمان خدا از اين رو بود که موسي را براي رفتن نزد فرعون آماده؛ و تشجيع بيشتري کرده باشد.[2] . [صفحه 432]
عدي بن حاتم مي گويد: در جنگ صفين از حضرت علي (عليه السلام) شنيدم که با صداي بلند فرمود: سوگند به خدا حتما معاويه و اصحابش را به قتل مي رسانم. ولي در آخر گفتارش آهسته فرمود: انشاءالله، من نزديک آن حضرت بودم به آن حضرت عرض کردم اي اميرمؤ منان (عليه السلام) تو سوگند ياد کردي که معاويه و يارانش را مي کشي، ولي آهسته گفتي ان شاء الله. علي (عليه السلام) فرمود: (ان الحرب خدعه) البته جنگ يک نوع خدعه است؛ من در نزد مؤ منان دروغ نمي گويم خواستم يارانم را بر دشمنان بشورانم و روحيه بدهم.
صفحه 432.