پناه آبروداران











پناه آبروداران



روزي دختري را در مسجد خدمت حضرت علي (عليه السلام) آوردند. پدر و برادران دختر ناراحت بودند. پدر دختر به حضرت عرض کرد يا علي (عليه السلام) اين دختر من است و خواستگاران زيادي از اعيان و اشرف برايش پيداشده. لکن اخيرا پيش آمدي شده که اسباب سربزيري ما گرديده او حامله شده در حالي که باکره هم هست به قابله مراجعه کرديم مي گويد باکره است ولي ولي حمل هم دارد از ناچاري اين مسافت زياد را پيموده ايم تا شما مشکلمان را حل نماييد.

در مسجد حضرت فرمود پرده اي زدند. آنگاه حضرت به قابله فرمود: دختر را معاينه کن قابله خبر داد که همانطوري که مي گويند هست، حضرت از خود دختر پرسيد که خودت چه سابقه داري؟دختر قسم خورد و گريه کرد که يا علي (عليه السلام) من مرتکب معصيتي نشده ام. حضرت فرمود: الان مشکل را حل مي کنم (اين داستان دو روايت دارد) يک روايت اين است که حضرت فرمود: مقداري از اين سبزي هايي که روي آب راکد و مانده سبز مي شوند را بياوريد،...مقداري از آن سبزي ها را در ظرفي ريخته و حضرت فرمود: به قابله که آن دختر برهنه روي آن بنشيند آن وقت آنچه بايد از او دفع شود خارج مي شود. اما به روايت دوم (البته ممکن است يا قضيه دو مورد مستقل ديگري بوده باشد) حضرت به پدر دختر فرمود: در سرزمين شما برف پيدا مي شود؟ عرض کرد: بلي کوههاي ما خيلي برف دارد. فرمود: مي تواني قدري از آن برفها را بياوري؟ عرض کرد: يا علي (عليه السلام) از کوفه تا محلي که ما هستيم 250 فرسخ است. هيچ

[صفحه 409]

قدرتي نمي تواند اين کار را بکند. حضرت فرمود: بدون برف هم نمي شود بلکه اين مشکل بوسيله برف حل خواهد شد. آنگاه حضرت فرمود: آرام باش که خداوند قدرت خودش را ظاهر کرد و سپس دست ولايت را دراز کرد و از کوههاي شام برف آورد و در مسجد گذاشت. سپس فرمود: آن را پشت پرده در طشتي بريزند و به دختر بگوييد روي اين برف بنشيند و از او دفع مي گردد حيواني که 750 مثقال وزن دارد، يک وقت خبر دادند يا علي (عليه السلام) بيرون آمده حيواني کرم مانند...آنگاه خود علي (عليه السلام) مشکل را حل کرد. حضرت از دختر سؤ ال کرد ايا گاهي در آبهايي که مانده و راکد بوده براي شنا و استحمام رفته بودي؟ دختر عرض کرد: بلي يا علي (عليه السلام) مکرر نزديک محلمان جايي بوده که من هم در آن رفته ام. حضرت فرمود: بلي در آب رفته اي و آن جانور (زالو) در بدنت وارد شده و همانجا بواسطه خوردن خون رشد کرده بود در اينجا بود که تکبير مردم بلند شد.[1] .



صفحه 409.





  1. بحارالانوار، ج 9