حكومت و احقاق حق











حکومت و احقاق حق



حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) در راه سفر خود به سوي بصره براي جنگ با آشوبگران جاهل جمل در منطقه ذي قار[1] توقف کرد. گروهي از حجاج نيز که از مکه باز مي گشتند در آنجا فرود آمدند، و چون از حضور امام علي (عليه السلام) در آن محل مطلع شدند نزديک خيمه آن حضرت جمع شدند تا از نصايح آن حضرت استفاده نمايند. ابن عباس با مشاهده جمعيت مشتاق، به خيمه اميرالمومنين داخل شد و ايشان را در حال وصله نمودن لنگه کفش کهنه خود يافت. عرض کرد: اي اميرالمؤ منين (عليه السلام) احتياج ما به اينکه

[صفحه 403]

امور ما را اصلاح نمايي از وصله کردن اين کفشهاي کهنه بيشتر است. حضرت پاسخي به وي نداد و همچنان خاموش ماند تا از تعمير کفش خود فارغ شد. آنگاه آن را کنار لنگه ديگرش گذاشت و به ابن عباس فرمود: ابن عباس اين کفشهاي من چقدر مي ارزند؟ ابن عباس عرض کرد: اين کفشهاي از بس وصله خورده مندرس شده اند از قيمت افتاده و ارزشي ندارند. حضرت فرمود: با اين حال قيمتي براي آن بگو. ابن عباس عرض کرد: يک درهم يا شايد کمتر از اين. حضرت فرمود: ابن عباس به خدا قسم اين کفشهاي کهنه و بي ارزش د نزد من محبوب تر از امارت و حکومت بر مردم است. مگر آنکه به واسطه آن احقاق حقي کنم و يا باطلي را دفع نمايم.[2] .



صفحه 403.





  1. در بعضي از نسخ ريذه نيز نقل شده است.
  2. نهج البلاغه، خطبه 33.