چگونه صبح كردي؟!











چگونه صبح کردي؟!



حنش بن معتمر مي گويد: بر اميرالمؤ منين علي (عليه السلام) در حالي که در رحبه (محلي در کوفه) تکيه زده بود داخل شدم و گفتم: السلام عليک يا اميرالمؤ منين و رحمة الله و برکاتة، چگونه صبح کردي؟ حضرت سربلند کرد و جواب سلام مرا داد و فرمود:

صبح کردم در حالي که دوستدار دوستان و صبر کننده دشمني دشمنانمان هستم، همانا دوست ما در هر شبانه روز منتظر راحتي و گشايش است و دشمن ما بناي کار خود را بر پايه اي نهاده که سخت نااستوار و لغزان است، اين بناي او بر لب پرتگاهي است که وي را در آتش د مي افکند.

اي اباالمعتمر! به راستي که دوست ما نمي تواند ما را دشمن بدارد و دشمن ما نمي تواند ما را دوست بدارد، همانا خداي متعال دلهاي بندگان را بر دوسيت ما سرشته و دست از ياري دشمن ما شسته، پس دوست ما توان دشمني ما، و دشمن ما توان دوستي ما را ندارد، و هرگز دوستي ما و دوستي دشمن ما در يک دل نگنجد زيرا که خداوند براي يک مرد دو دل در درونش ننهاده است تا با يکي گروهي را و با ديگري دشمنان همان گروه را دوست بدارد.[1] .







  1. امالي شيخ مفيد.