آب حيات











آب حيات



علي بن عثمان مي گويد: وقتي که نوبت خلافت به علي بن ابيطالب (عليه السلام) رسيد با پدرش از وطن خود مهاجرت کردند تا به حضور علي (عليه السلام) رسند. روايت مي کنند که در نزديکي کوفه از تشنگي ياراي حرکت نداشتند. علي (عليه السلام) در پي آب رفت و سرابي را از دور ديد تا به سراب رسيد، آنگاه آب به اندازه نوشيد و سيراب شد و برگشت و پدرش را هم به آنجا برد. اما اثري از آب نديد و پدرش جان سپرد.

وي زماني که به حضور امام علي (عليه السلام) رسيد حضرت عازم صفين بود. علي بن عثمان

[صفحه 381]

مي گويد: که رکاب مبارک امام را گرفتم تا سوار شوند وقتي حضرت سوار شد خواستم پاي حضرت را ببوسم حضرت مانع شد... بعد حضرت به او بشارت عمري دراز را داد و فرمودند: که هر کس از آن سراب خورد عمري طولاني يابد.



صفحه 381.