بازماندگان غافل
[صفحه 369] سپس رو به ما کرد و فرمود: در زمان خليل و دوستم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم کساني بودند که در اين مسجد شب تا صبح در سجده و رکوع به سر مي برند و چون سپيده مي دميد ژوليده مو و غبار آلود بودند و پيشاني آنان بر اثر سجده ي زياد پينه بسته بوده آنگه که آنها به ياد مرگ مي افتادند، همچون درخت که به تازيانه ي باد مي لرزد، به اضطراب مي افتادند و مي گريستند چندان که لباسشان از اشک چشم تر مي شد. آنگاه حضرت امير (عليه السلام) برخاست اما مي فرمود: گويا آنان که باز مانده اند غفلت به سر مي برند.[1] .
صعصة بن صوحان مي گويد: براي انجام نماز صبح در مسجد کوفه حاضر شدم. حضرت علي (عليه السلام) با ما نماز گذارد و پس از سلام نماز رو به قبله نشست و به ذکر خدا پرداخت و به راست و يا چپ خود نگاه نمي کرد تا اينکه آفتاب زد.
صفحه 369.