حجر الاسود گواهي مي دهد











حجر الاسود گواهي مي دهد



ابوسعيد خدري مي گويد: ما با عمر بن خطاب در اولين حجي که در زمان خلافتش کرد، رفتيم وقتي عمر داخل مسجد الحرام شد به حجر الاسود نزديک شد و آن را بوسيد و به آن دست ماليد، آنگاه گفت: من حقا مي دانم که تو سنگي بيش نيستي نه نفعي از تو ساخته و نه ضرري و اگر من نمي ديدم که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تو را مي بوسد و دست به تو

[صفحه 298]

مي مالد هر آينه من هيچ گاه تو را نمي بوسيدم و دستهاي خود را به تو نمي سودم در اين حال علي (عليه السلام) فرمود: اي عمر! اين سنگ هر آينه نفع مي دهد و ضرر مي رساند. خداوند تعالي مي فرمايد: و به ياد آور اي پيامبر،آن زماني که خداوند ذريه بني آدم را از پشت هايشان بيرون کشيد و آنان را بر خودشان گواه گرفت که آيا من پروردگار شما نيستم. همه آنها گفتند: آري. و چون آنان را بر امر توحيد گواه گرفت و آنها اقرار و اعتراف کردند به آنکه خداوند پروردگار آنها است اين عهد و پيمان را بر روي پوست نازکي نوشت و به اين سنگ (حجرالاسود) خورانيد، آگاه باش، اي عمر اين سنگ سياه دو چشم دارد و يک زبان و دو لب و در روز قيامت گواهي به برخوردها و آمدن هاي مردم به اينجا را مي دهد و اين سنگ امين خداوند عزوجل در اين مکان است. عمر گفت: اي اباالحسن (عليه السلام) خداوند مرا در جايي که تو نباشي زنده نگذارد.[1] .



صفحه 298.





  1. بحارالانوار، ج 8، ص 298.