نامه ابوبكر به پدر در مورد خلافت











نامه ابوبکر به پدر در مورد خلافت



وقتي که ابوبکر خليفه شد به پدر خود ابوقحافه نامه اي نوشت که بسيار قابل توجه و تعمق است. و اما مضمون نامه:

اين نامه ايست از خليفه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به سوي ابوقحافه

اما بعد؛

بدرستي که مردم راضي به خلافت من شدند، پس امروز خليفه خداوند هستم و اگر تو به سوي من بيايي از براي تو خوب خواهد بود!![1] وقتي پدر ابوبکر نامه پسرش را خواند به حامل همراه نامه گفت:

چه چيزي باعث شد که مردم از خلافت علي (عليه السلام) سر باز زنند؟

نامه رسان ابوبکر به ابوقحافه گفت: علي (عليه السلام) کم سن بود و بسياري از بزرگان قريش بدست او کشته شده بودند و ابوبکر از علي (عليه السلام) در سن و سال بزرگتر بود لذا به اين جهت پسر تو را خليفه خدا کردند.

ابوقحافه گفت:

اگر امر امامت و خلافت به سن و سال است، من در سن بزرگترم از ابوبکر، پس من سزاوارترم.

[صفحه 272]

بدرستي که بر علي (عليه السلام) ظلم کرده اند و حق او را غصب کرده اند. بدرستي که من شاهد بودم که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حضور ما با علي (عليه السلام) بيعت کرد و امر کرد به ما که با علي (عليه السلام)بيعت کنيم.

سپس ابوقحافه جواب نامه پسرش ابوبکر را چنين نوشت:

نامه تو به من رسيد و يافتم مضمون آن نامه را.

اي مرد احمق! بعضي از مطالب در نامه تو با بعضي ديگر آن تناقض دارد؛

تو يک بار مي گويي من خليفه خدا هستم و يک بار مي گويي خليفه رسول و يکبار مي گويي که مردم مرا انتخاب کردند و به امر خلافتم راضي شدند

پس او را از اين امر شنيع بسيار منع کرد و تصريح کرد که انتخاب خليفه با خداست نه با رأي مردم!!![2] .



صفحه 272.





  1. چنانچه خيلي ها نزد او رفتند و براي دنياي آنها اين کار خوب بود!!.
  2. احتجاج طبرسي، ج 1، ص 115.