زودتر مي دانست خليفه خواهد شد
حال که نمي پذيريد پس با آن مردي که در جنگ بدر حضور نداشته، و در بيعت رضوان شرکت نکرده و در جنگ احد فرار نموده بيعت نکنيد و او را خليفه نکنيد. در اينجا عثمان که جزو جلسه بود گفت: هان به خدا سوگند اگر زمام حکومت را بدست بگيرم تو را به صاحب اولت برمي گردانم. چون مرگ مقداد فرا رسيد گفت: به عثمان خبر دهيد که من به صاحب اول و آخرم بازگشتم. چون خبر مرگ وي به عثمان رسيد (و خاطرش از مقداد آسوده شد رسم سياست و سياست بازان را بجا آورد) آمد تا بر سر قبرش رسيد و ايستاد و گفت: خدا تو را رحمت کند خوب بودي هر چند که...[1] .
وقتي که آن گروه شش نفره براي تعيين خليفه پس از عمر بن خطاب در خانه، شورا گرفتند. مقداد بن اسود که از ياران ممتاز و مخلص علي (عليه السلام) بود آمد و به آنها گفت: مرا نيز با خود شرکت دهيد که من براي رضاي خدا نصيحتي داشته و خيري برايتان در نظر دارم، آنها نپذيرفتند، مقداد گفت: پس لااقل بگذاريد سرم را در خانه داخل کنم و سخني از من بنشويد، آنها اين را هم نپذيرفتند آنگاه گفت: