مرز بين كفر و ايمان











مرز بين کفر و ايمان



يک روز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به اصحاب خود فرمود: اي اصحاب من! به درستي که

[صفحه 258]

خداوند دستور مي دهد شما را به ولايت علي بن ابيطالب (عليه السلام) و پيروي و اطاعت از او چرا که او ولي شما است، پس از من با علي (عليه السلام) مخالفت نکنيد که کافر مي شويد، و از او جدا نشويد که گمراه مي شويد به راستي خداوند علي (عليه السلام) را نشانه ميان نفاق و ايمان قرار داده است هر کس او را دوست دارد مؤمن است و هر که دشمن بدارد منافق است، براستي خداوند علي (عليه السلام) را وصي من و نور بخش شما قرار داده پس از من؛ او سر نگهدار و گنجينه علم من و خليفه بعد من است، به خداوند از ظالمان در حق علي شکايت مي کنم...[1] .

هر کس مي خواهد چون برق جهنده از صراط بگذرد و بي حساب وارد بهشت شود بايد ولايت او بپذيرد، پس به دوزخ رود هر که ترک ولايت او را کند، به عزت و جلال پروردگار سوگند، علي باب الله است که جز از آن نيايند، و اوست صراط مستقيم، و اوست که در روز قيامت از ولايتش پرسش مي شود....[2] .

و در روايتي ديگر آمده است که: ابي مسلم مي گويد: من با حسن بصري و انس بن مالک به در خانه ام سلمه آمديم، انس بر در خانه نشست و ما وارد خانه شديم، حسن به ام سلمه گفت: درود بر تو اي مادرم! ام سلمه پاسخ داد و پرسيد تو کيستي؟ گفت: من حسن بصريم، پرسيد براي چه در اينجا آمده اي گفت آمده ام حديثي از پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم درباره علي (عليه السلام) برايم بگوئي، ام سلمه گفت: به خدا برايت حديثي گويم که با اين دو گوشم از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم شنيدم و با اين دو چشمم ديدم و گرنه کر و کور شوند و دلم آن را حفظ کرده و گرنه بر آن نهاده شود و لال شوم. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي (عليه السلام) فرمود: اي علي! هر بنده اي که خدا را ملاقات کند و منکر ولايت تو باشد همچو يک بت پرست، خدا را ملاقات کرده است، آنگاه حسن بصري گفت: الله اکبر گواهي مي دهم که علي (عليه السلام) مولاي من و مولاي هر مؤمن است...[3] .

[صفحه 259]



صفحه 258، 259.





  1. امالي شيخ صدوق.
  2. امالي شيخ صدوق.
  3. امالي شيخ صدوق.