گل رحمت خداوند











گل رحمت خداوند



ابن عباس مي گويد: روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دست علي بن ابيطالب (عليه السلام) را گرفت و از منزل خارج شد و مي فرمود: اي گروه انصار و اي گروه بني هاشم و اي فرزندان عبدالمطلب، من محمدم و فرستاده خدا، همانا من از گل رحمت به همراه چهار کس ديگر از خاندانم آفريده شديم؛ خودم، علي و حمزه و جعفر، يکي از آنها گفت: يا رسول الله! اينها روز قيامت با تو سوار مي باشند؟ حضرت فرمود: مادرت به عزايت بنشيند، در آن روز کسي سوار نباشد، جز چهار تن من و علي (عليه السلام) و فاطمه عليهاالسلام و صالح پيغمبر، من بر براق سوارم و فاطمه عليهاالسلام بر ناقه غضباء و صالح پيغمبر بر آن شتري که پي شد، و علي (عليه السلام) بر يکي از ناقه هاي بهشتي که مهارش از ياقوت است و او ميان بهشت و دوزخ مي ايستد، در آن روز مردم خيس عرق هستند آنگاه بادي از طرف عرش خداوند مي وزد و عرق آنها را خشک مي کند، فرشتگان مقرب و صديقان مي گويند: اين ملکي است مقرب يا پيغمبري است مرسل، اما منادي از طرف عرش ندا مي دهد. او علي بن ابيطالب برادر رسول خداست در دنيا و آخرت[1] .







  1. امالي شيخ صدوق.