دوست خالص مرا حاضر کنيد
«خليل و دوست خالص مرا حاضر کنيد» آنگاه به دنبال علي (عليه السلام) فرستادند هنگامي که علي (عليه السلام) وارد شد و چشم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به آن حضرت افتاد به او متوجه شد و سخناني به او فرمود وقتي که علي (عليه السلام) از خانه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خارج شد عمر و ابوبکر به علي (عليه السلام) گفتند: [صفحه 200] خليل تو، چه سخني به تو گفت؟ علي (عليه السلام) فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هزار باب علم را به من خبر داد که از هر باب آن هزار باب ديگر گشوده مي شود و هزار حرف به من آموخت که هر حرف آن، کليد هزار حرف ديگر است.[1] .
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در بستر رحلت بود به حاضران فرمود: ادعولي خليلي؛ دوست خالص مرا حاضر کنيد آن دو زن (حفصه و عاشيه) به دنبال پدران خود فرستادند وقتي آن دو نفر حاضر شدند تا چشم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به آنها افتاد از آنها روي گردانيد سپس بار ديگر فرمود:
صفحه 200.