صداي شيطان بود
از سخن او در دلم گماني کوتاه پيدا شد (اما بزودي برطرف شد و به خود آمدم و) گفتم: واي بر تو، تو که هستي؟! پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم ما را به غسل و شستشوي خود فرمان داده و تو ما را از آن نهي مي کني؟! [صفحه 194] در همين حال آواز ديگري با صدايي بلندتر شنيده شد که گفت: يا علي! او را بشوي و غسل ده، که بانگ نخستين از شيطان بود. او به سبب حسدي که بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم دارد، خوش ندارد که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم با غسل و طهارت پاي بر بساط پروردگار خويش بگذارد. گفتم: اي صاحب صدا! از اين که او را به من معرفي کردي خدا به تو پاداش نيک دهد، اما تو کيستي؟ گفت: من خضر نبي هستم، که براي تشييع جنازه پيغمبر خاتم صلي الله عليه و آله و سلم آمده ام.[1] .
علي (عليه السلام) مي فرمايد: لحظه اي که براي غسل دادن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم آماده مي شدم، همين که بدن پاک و پاکيزه آن جناب را بر سکو نهادم، صدايي از گوشه اتاق به گوشم رسيد، که گفت: «اي علي! محمد را غسل مده،بدن پاک و مطهر او احتياج به غسل و شستشو ندارد»
صفحه 194.