پيشواي شرفاء
انس مي گويد: من با خود گفتم: بار پروردگارا! او را مردي از انصار قرار بده و اين دعا را از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مخفي داشتم ناگهان علي (عليه السلام) وارد شد حضرت فرمود: اي انس کيست؟ عرض کردم علي (عليه السلام) است حضرت با شادماني هر چه تمامتر برخاست و دست به گردن او انداخت و صورت به صورت او مي شود و عرق صورت خود را به صورت او مسح مي نمود. علي (عليه السلام) عرض کرد: يا رسول الله! امروز کاري را ديدم با من کردي که تا به حال چنين ننموده بودي؟ حضرت فرمود: چه باز مي دارد مرا از اين گونه رفتار درباره تو؟ تو هستي که دين مرا ادا مي کني و صداي مرا به جهانيان مي رساني و در اختلافاتي که بعد از من بوجود مي آيد حق را براي آنان آشکار مي گرداني.[1] .
انس مي گويد: رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم به من فرمود: آب وضوئي براي من مهيا کن! سپس برخاست و دو رکعت نماز خواند سپس به من فرمود: اي انس! اولين کسي که از اين در بر تو وارد مي شود، امير و سالار مؤمنين و آقا و مولاي مسلمين و پيشواي شرفاء و تابنده چهره هاي بهشت که در غرفه هاي امن پروردگار جاي دارند و خاتم اوصياء من خواهد بود.