تمام مردم دنيا يک طرف...
ابوايوب گفت: بخدا سوگند روزي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در همين اطاقي که ما و شما فعلا در آن نشسته ايم، نشسته بود در اطاق کسي جز رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و علي بن ابيطالب (عليه السلام) که در سمت راست پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بود و من که در سمت چپ حضرت بودم و انس بن مالک که خادم آن حضرت بود کسي نبود، که ناگهان در زدند حضرت فرمود در را باز کنيد براي عمار، مرد پاک و پاکيزه؛ در را باز کردند و عمار داخل شد و سالم کرد، حضرت به او خوش آمد گفت. سپس فرمود: اي عمار! بزودي بعد از من در امت من فتنه برپا مي شود بطوريکه شمشير به روي هم مي کشند و بعضي از آنها همديگر را مي کشند، چون چنين ديدي بر تو باد به آن مردي که در سمت راست من نشسته و اشاره به حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) کردند سپس فرمود: اگر ديدي تمام مردم جهان در يک مسير حرکت مي کنند و علي بن ابيطالب (عليه السلام) به تنهايي در مسير ديگري حرکت مي کند تو در مسير علي (عليه السلام) حرکت کن و مردم را رها کن، اي عمار! علي (عليه السلام) تو را در ضلالت و پستي وارد نمي کند، و از راه هدايت تو را در نمي کند اي عمار! متابعت از علي (عليه السلام) متابعت از من و متابعت از من متابعت از خداست.[1] .
علقمه و اسود مي گويند ما به ابوايوب انصاري در منزلش وارد شديم و از او پرسيديم اي ابوايوب! خداوند پيغمبر خود را گرامي داشت و تو را بواسطه صحبت با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فضيلت داد؛ حال براي ما بگو چگونه به حمايت از علي (عليه السلام) برخاسته و با اهل توحيد (منظور اصحاب معاويه است که به ظاهر مسلمان بودند) جنگ کردي؟