سد ابواب مسجد نبي











سد ابواب مسجد نبي



پس از آنکه مسجد النبي را حصار کشيدند و پيغمبر در آن نماز مي خواند دور مسجد خانه بود و همه داخل مسجد از خانه خود دري باز کرده بودند تا که براي نماز فورا برسند، ابوبکر و عباس و حمزه هر يک در خانه خود را به مسجد باز کردند و يک در ديگر هم خانه شان داشت و فقط تنها خانه اي که يک در داشت و آنهم وارد مسجد مي شد خانه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و علي (عليه السلام) بود. وحي الهي نازل شد به پيغمبر که بايستي تمام درها بسته گردد. مگر در خانه تو و علي (عليه السلام) (اين روايت را سني ها نيز از عبدالله بن عمرو از عمربن خطاب هم ذکر کرده اند) گويند که از پسر عمر پرسيدند: راجع به علي (عليه السلام) گفت اسم علي را نياوريد که سه افتخار بزرگ براي اوست يکي سد ابواب دومي ازدواج با

[صفحه 177]

فاطمه عليهاالسلام سوم فتح خيبر. اجمالا رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم رفت بالاي منبر و فرمود که خداوند فرمود: بايد درها بسته شود ولي استثناء راجع به علي (عليه السلام) را ذکر نفرمود، روايت دارد اولين کسي که مشغول بستن درب خانه اش شد علي (عليه السلام) بود ولي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم آمد و نگذاشت عباس و عمر نيز درها را نبستند، سايرين آمدند گفتند: در را مي بنديم اما بگذاريد روزنه اي باز بگذاريم رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: روزنه اي هم نبايد باز باشد. عباس آمد پيش رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم و عرض کرد من هم که پيرمردي هستم و حکم پدر تو را دارم در را ببندم حمزه هم ببندد. پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم بالاي منبر رفت و فرمود: من نگفته ام که درها را ببنديد امر خداست. خدا فرموده فقط در خانه علي (عليه السلام) باز باشد. رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم از پيش خود کاري نمي کند اگر مي کرد به عباس اجازه مي داد که عمويش بود، حمزه نيز آمد تا روزنه اي را باز بگذارد ولي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم همان جواب را به او داد (و ما ينطق عن الهوي) محمد از روي هواي حرف نمي زند علي (عليه السلام) فرمود: که متهم کردند رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم را در مسأله سد ابواب و گفتند نعوذ بالله پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم در ضلالت افتاده است.



صفحه 177.