اسباب خوشحالي رسول خدا











اسباب خوشحالي رسول خدا



علي (عليه السلام) مي فرمايد: پس از فتح مکه رسول اکرم (عليه السلام) عده اي را به اطراف مکه فرستاد تا مردم را به اسلام دعوت کنند ولي به آنها فرمان جنگ نداد. از جمله کساني که فرستاد

[صفحه 154]

رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود، خالدبن وليد بود که وي را براي تبليغ اسلام به ميان قبيله بني جذيمه فرستاد. خالد به منظور انتقام جويي و تسويه حساب شخصي خود از اين قبيله که در جاهليت گذشته خوني از اقوام او ريخته بودند اقدام به کشتار عده اي از آنها زد و گروهي ديگر از آنها را اسير و اموالشان را به يغما برد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که از رفتار او با خبر شد به مسجد رفت و به منبر نشست و سه بار گفت: پروردگارا! من از آنچه که خالد مرتکب شده بيزارم، و از کار او متنفرم. آن گاه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از من خواست تا به منظور جبران زيانهايي که به آن قبيله رسيده بود و پرداخت ديه کساني که به ناحق کشته شده بودند به آنجا رفته و جبران آن ضايعات را بنمايم. علي (عليه السلام) مي فرمايد: در آنجا من غرامت و ديه آسيب ديدگان را پرداخت کردم و به ايشان گفتم: شما را به خدا سوگند اگر در ميان شما کسي هست که حقي از او ضايع شده بگويد، تا پرداخت کنم.عده اي برخاستند و گفتند: حال که چنين است و تو ما را به خدا سوگند دادي، بايد بگوييم که تعدادي زانوبند شتر و ظرف مخصوص سگ نيز از ما در اين حادثه مفقود شده است. علي (عليه السلام) مي فرمايد: من آنها را نيز حساب کردم و وجه آنها را داده ام حضرت مي گويد: سپس ديدم هنوز مبالغي از پولي که با خود آورده بودم باقي است. به مردم گفتم: اين پولها را نيز به شما مي بخشم تا برائت ذمه کامل رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم حاصل شده باشد. علي (عليه السلام) مي فرمايد: پس از اتمام کار نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمدم و نحوه عملکرد خود را به عرض ايشان رساندم. حضرت فرمود: يا علي (عليه السلام) به خدا سوگند اگر به جاي اين کار شتران سرخ مو برايم هديه مي آوردند اين قدر خوشحال نمي شدم.[1] .



صفحه 154.





  1. بحار الانوار، ج 21، ص 141.