جاي جبرئيل مي نشيند











جاي جبرئيل مي نشيند



علي (عليه السلام) مي فرمايد: روزي رسول خدا (عليه السلام) در بستر بيماري بود که من به قصد عيادت حضرتش رفته بودم، در آنجا مردي را حضور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ديدم که از حيث حسن و جمال بي نظير بود، آن مرد سر مبارک پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم را در دامن خود داشت و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز خواب بود وقتي من داخل شدم آن مرد مرا به نزد خود فرا خواند، و گفت: نزديک عموزاده خود بنشين که تو از، من بر او سزاوارتري! علي (عليه السلام) مي فرمايد: جلو رفتم و آن مرد برخاست و جاي خود را به من داد و رفت، من نشستم و سر مبارک رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را در دامن خود گرفتم. ساعتي گذشت. پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم بيدار شد و از من پرسيد مردي که سر بر دامن او داشتم کجا رفت؟عرض کردم، وقتي من داخل شدم جايش را به من داد و رفت. حضرت فرمود: او را شناختي؟ عرض کردم نه پدر و مادرم فداي شما. حضرت فرمود: او جبرئيل بود من سر بر دامن او نهاده بودم و به سخنانش گوش مي دادم تا اينکه در دم سبک شد و خواب بر چشمانم غلبه کرد.[1] .







  1. مناقب ابن شهر آشوب، ج 270 ،2.