شمشير زن مخلص











شمشير زن مخلص



علي (عليه السلام) عمروبن عبدود را در کنار خندقي که دور مدينه حفر شده بود بر روي زمين خوابانيد و سرش را از تنش جدا کرد آنگاه سر او را به پيشگاه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم برد، پيکر بي سر او را در ميدان رها کرد تا اقوام و خويشان او جنازه بي سر او را از خاک برداشته و مکه برگردانند. خبر قتل عمرو در سپاه احزاب زلزله اي عظيم انداخت و بسيج آنها را از هم پريشان ساخت. خواهر عمرو تنها زني بود از خويشاوندان او بود که به مدينه آمده بود سر و پاي برهنه به سراغ جنازه ي برادرش رفت، مردم انتظار مي کشيدند اين زن خود را بر روي هيکل سر بريده و پا بريده عمرو بيندازد و شيون کند، اما او وقتي جنازه برادرش را ديد آرام گرفت تا اينکه گفت آن حريف کريم و شرافتمند که برادرم را کشته کي بود؟ گفتند: علي بن ابيطالب (عليه السلام) آهي کشيد و گفت من هم اينطور حدس مي زنم زيرا

[صفحه 148]

تا وقتي ديدم زره زراندود و گرانبهاي برادرم هنوز بر تنش مي درخشد دريافتم که قاتلش مردي کريم و نجيب مي باشد و بعد شعري گفت: که معني آن عبارت است اگر جز علي (عليه السلام)، ديگري برادرم را بخاک مي افکند تا پايان ابديت در عزاي برادرم مي گريستم، ولي چه بگويم که قاتل او مردي بي نظير است، مردي که پدرش بر تارک مکه همچون تاج مي درخشيد.


لو کان قاتل عمرو غير قاتله
لکنت ابکي عليه آخر الابد


لکن قاتله من لانظير له
و کان يدعي ابوه بيضة البلد[1] .



صفحه 148.





  1. معصوم دوم.